رساله ی اندرزیه
رساله ی اندرزیه
زاهدی پشیمان که صحبت اهل طریق بشکسته و ظاهرالصلاح ویژه خوار و قهاری شده بود، پسران را چنین نصیحت می کرد که جانان پدر زنهار گرد تحصیل علم و دانش و هنر نگردید تا خسرالدنیا والآخرة نشوید و از جوانی و زندگانی خود بر بخورید! و اما بعد، راه های تحصیل مال در این روزگار، بسیار سهل بوده و به عدد انفاس خلایق الله می باشد! به هوش باشید که هرگز کسب رزق و روزی از طریق حلال _ که مشکل ترین راه ها می باشد_ را در مخیله ی خود راه ندهید که در آن صورت در هلاک خود کوشیده باشید و خونتان به پای خودتان است!
تا شاهراه احتکار و اختلاس و ارتشاء و ویژه خواری باز است، به راه های صعب العبور وارد نشوید که مصداق رانندگی کردن در گردنه های مهلک و لغزنده در شب های زمستان است! لیکن وارد شدن در شاهراه ثروت های بادآورده و درآمدهای نجومی قابلیت های خاص خود را می طلبد که باید به چند و چون آن واقف شد و در کسب دقایق و ظرایف آن نهایت همت را به کار بست!
نخستین گام این وادی پر رونق و زرخیز پوشیدن خرقه ی رنگ و ریا است که هیچکس را گمان بد در حق آن نمی رود، جز اهل فراست که همیشه اندک هستند و دست شان به جایی بند نمی شود! و به مختصر تهمتی می توان از سر راه برداشت و از زحمتشان خلاص شد.
گام دوم وصلت کردن با بزرگان و مجربان این حرفت اشتها آور و وسوسه برانگیز است که به دو طریق سببی و غیر سببی امکان پذیر است! سببی چنان که افتد و دانند، تشکیل هزار فامیل از طریق ازدواج پسران و دختران است از خانواده های طرفین!_ این سعادت همگان را نصیب نمی شود و ویژه ی خاصان درگاه است و نباید در دسترسی بدان اصرار ورزید که گاه نتیجه ی معکوس می دهد و..._ ولیکن طریق غیر سببی خود را به بزرگان بستن است از طریق معجزه ی مجیز و مرید سینه چاک نشان دادن خود و تغییر رویه و کلام و لباس و تیپ و قیافه و سخنان قلمبه و سلمبه گفتن و نوشتن است با لحنی تند و تیز از طریق جمیع رسانه های عمومی و تریبون های مختلف عندالاستطاعة!!!
گام سوم جلب اعتماد مردم و فریفتن آنان با وعده وعیدهای خوشایند و دل نشین است، که پیران این طریق از روزگاران کهن چنین گفته اند که؛ دروغگویان آزمندان را به طرفة العینی بفریبند و در کوزه ی فقاع اندازند! و تا مردم به خود بیایند و پی به خطای تکراری خود ببرند مرغ از قفس پریده است و علی مانده است و حوضش!
گام چهارم وارد شدن در عرصه ی فعالیت های انتخاباتی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی و تشکیل حزب و گروه و دارو دسته است، ولو مقطعی و فصلی عندالاقتضا!!!
این فقره استفاده ی ابزاری از مردم است که باید آنان را نردبان ترقی خود قرار داد و رو به بالا و بالاترها رفت که گفته اند: ما ز بالاییم و بالا می رویم! مردم نیز به نظر رضا در این کار می نگرند و گاه باشد که بسیاری خود نردبان ترقی دیگران می شوند و بادمجان دور قاب بعضی ها می چینند و این کار نه چندان مشکل را شغل شریف خود قرار می دهند که البته از این راه نان راحتی می خورند و خود را در سنگلاخ های جان فرسا نمی اندازند!
جانان پدر مباد هرگز گرد حرف حق گفتن بگردید و پا روی دم بعضی ها بگذارید که زحمات چندین ساله را به یک طرفةالعینی بر باد دهید!
بر شما باد دوستی و رعایت احوال باد که از هر طرف وزید همراه و همگامش شوید که باد شرطه از قدیم الایام رفیق شفیق دریانوردان طوفان دیده و مردم موقع شناس بوده است!
احترام دل خوشی های مردم را داشته باشید و توفیق خود در خوشایند مردم جویید و آنچه آنان خواهند همان گویید که سخت به صلاح و صرفه می باشد!
چنان که این نصایح در گوش گیرید و در بوته ی تجربت نهید، برشمردن گام های دیگر را ضرورتی نیست و هرکدام برای خود اژدهایی شده اید کشور اوبار و گیتی سوز که گام های دیگر خود به خود پیموده خواهد شد و اگر چنین نیز نشد که منظور نظر بود، باز نصیحت افزون را فایدتی نیست!!!
... نقل است که پسران، پند های همچون قند پدر را به گوش هوش شنیدند و در اندک مدتی...
...و این کمترین فایدت اندرز شنیدن از بزرگان صاحب تجربت است! العهدة علی الراوی!
- ۹۲/۱۱/۱۳