اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

۶۷ مطلب با موضوع «درباره ی نویسندگان» ثبت شده است

۱۸
ارديبهشت

 

ژرژ پرک (Georges Perec)ژرژ پرک (1936-1982) بی‌گمان یکی از جالب‌ترین و در عین حال تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر فرانسوی است. مرگ نابهنگام او بر اثر سرطان در 46 سالگی بی‌شک فرصت‌های فراوانی را از این نویسنده بااستعداد گرفت. اما در همین زمان کم نیز آثار پرک در فرهنگ معاصر فرانسه ماندنی، تاثیرگذار و هدف‌مند بوده است.

ژرژ پرک مدت‌ها طراح جدول کلمات متقاطع در یکی از روزنامه‌های مهم پاریس بود و بی‌دلیل نیست که در آخرین و مهم‌ترین کتابش یعنی "زندگی، طرز مصرف" که در 1978 پس از صرف ده سال نگاشته شد، از قهرمان اصلی خود "بارتلبوت" یک دوست‌دار حرفه‌ای پازل می‌سازد. بدین ترتیب آثار پرک شدیداً تحت تاثیر بازی با واژگان قرار دارد و این بازی قبل از هر چیز یک بازی بینامتنی است. پرک که خود آثار فراوانی را مطالعه کرده بود به شدت تحت تاثیر آثار رمون کنو بود.

منتقدین فرانسوی بر تاثیر فراوان گوستاو فلوبر (مخصوصاً رمان ناتمام بووار و پکوشه) در تمامی آثار پرک تاکید می‌کنند. باید به رابطه دوستی و نزدیکی بین ژرژ پرک و رمون کنو به لحاظ تاثیر فراوانی که بر نوشته‌های پرک تا پایان عمر ادبی‌اش گذاشت اشاره کنیم. رمون کنو در سال 1960به همراه دوست ریاضی‌دانش (فرانسوا لولیونه) کارگاه ادبیات بالقوه "اولیپو" را تاسیس کرد که هدف آن آفرینش ساختارهای نوین شعر و داستان بود.

رمون کنو که به لحاظ ساختارشکنی و نوآوری‌های فراوانش در رمان معاصر فرانسه شهرت فراوانی دارد، دو کتاب مهم خود یعنی «رازی در مترو» و «پرواز ایکار» را تحت تاثیر فعالیت‌های کارگاه اولیپو نوشت. نزدیکی پرک با این محفل ادبی نیز همان طور که اشاره شد به گونه‌ای سرنوشت آثار پرک را رقم زد. از سوی دیگر ژرژ پرک زمانی به خلق آثار خود پرداخت که موج اصلی رمان نو و نویسندگان این نحله ادبی همچنان فعال بودند.

تجربه‌‌های خلاقانه‌ای که نویسندگان بزرگی چون کلود سیمون و ناتالی ساروت در حیطه زبان فرانسه انجام دادند، تاثیر فراوانی بر رمان‌نویسی معاصر فرانسه گذاشت. شاید بتوان یکی از حیرت‌آورترین نمونه‌های امکانات متعدد «رمان نو» را کتاب "زندگی، طرز مصرف" پرک دانست. این کتاب مجموعه درهم ریخته‌ای است متشکل از داستان زندگی‌هایی معمولی و مبتذل یا اگر بهتر بگوییم خارق‌العاده که در یک ساختمان مسکونی به وقوع می‌پیوندد؛ همراه با فهرست کاملی از مکان‌ها و اشیا که به صورتی آشفته حضوری نابهنگام دارند و این در حقیقت اعتقاد پرک به رسالت ادبیات و رمان است که معتقد بود عمل نوشتار و خواندن می‌تواند به آشفتگی‌های اطراف ما نظم و اصولی بدهد.

کتاب "زندگی، طرز مصرف" با مقدمه‌ای درباره هنر پازل آغاز می‌شود که به تعبیر پرک استعاره هنر رمان و همین طور استعاره زندگی و هستی انسان است. پرک معتقد بود رمان‌نویس تصمیم می‌گیرد، محاسبه و تحقیق می‌کند و فعالیت آن دیگری را پیش‌بینی می‌کند. به همین ترتیب است ماجرای فاعل زنده که وظیفه‌اش بازسازی تصویری به هم ریخته است که ضرورت حیاتی انسان در دنیا است.

رمان "چیزها" اولین کتاب ژرژ پرک است که در سال 1965 منتشر می‌شود و در همان سال نیز برنده جایزه "رنو دو" می‌شود . زندگی واقعی "ژروم و سیلوی" در حقیقت بسیار محقرانه است. دانشجویانی هستند غیرممتاز که بدون مدرک تحصیلی قابل توجهی وارد زندگی حرفه‌ای شده‌اند. جوانانی خرده بورژوا که هدف ثروت اندوزی ذهنشان را مه‌آلود کرده است. داستان در آغاز سال‌های دهه 60 میلادی می‌گذرد. جنگ الجزایر در جریان است و سیاست‌های شارل دوگل که در فرانسه به "گلیسم" معروف است. ژروم و سیلوی که شاید بتوان گفت در حوزه روان‌شناسی اجتماعی فعال هستند، مشغول نظرخواهی از مصرف‌کنندگان هستند:

«خوش دارید رختخوابتان چه شکلی باشد؟»، «درباره ماشین رختشویی خودتان چه نظری دارید؟» کتاب در حقیقت هجو تندی است بر ضد جامعه مصرف‌گرا و مصرف‌زده فرانسه در آن سال‌ها و از این رو در ابتدا با استقبال محافل فرهنگی فرانسه روبه‌رو و به عنوان (رمانی جامعه‌شناسانه) پذیرفته شد، ولی رفته رفته از اعتبار این اثر کاسته شد و تنها به عنوان رمانی که تحت تاثیر آثار فلوبر نوشته شده، مورد تمجید قرار گرفت.

کتاب "چیزها" به مراتب بیش از آن چه در آغاز به نظر می‌رسید، شرح حال خود پرک است. ژروم و سیلوی به هیچ رو شخصیت هایی جامعه‌شناختی نیستند، بلکه آنان در دل آن رابطه‌ای جای دارند که بعدها همواره فکر پرک را به خود مشغول داشت، یعنی هویت وابسته به چیزهای مبتذل؛ دوری از ابتذال و امر مبتذل همواره ذهن پرک را به خود مشغول کرده بود.

ژرژ پرک در رمان "ناپدیدشدگی" که بی شک متهورانه‌ترین اثر او است، بازی جالبی با حروف انجام می‌دهد تا بار دیگر ثابت کند هنر زاییده تقید و التزام است. ناپدیدشدگی با ظواهری از رمان پلیسی (ناپدید شدن شخصی به نام آنتوان ووال و سپس تعدادی دیگر در اطراف او) آغاز می‌شود. این کتاب به لحاظ نگارشی (لیپوگرامی) است. لیپوگرام متنی است نوشته شده به زبانی کاهیده به یک یا چندین حرف. در این رمان حرف E پربسامدترین حرف در زبان فرانسه غایب است و حتی یک بار هم از آن استفاده نمی‌شود. ناقدان ادبیات معاصر فرانسه درباره این کتاب اظهار نظرهای فراوانی کرده‌اند. پیر برونل در کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در قرن بیستم می‌گوید، از آن جایی که این رمان پس از مرگ مادر نویسنده نوشته شده است، فقدان حرف E در این کتاب در حقیقت فقدان مادر است.

پرک در این کتاب قصد دارد قید و بند قاعده صوری را به هم بریزد و با شور و حرارتی مقاومت‌ناپذیر همه تقلب‌های ممکن و قابل تصور را برای خود قایل شود. پرک در کتاب بعدی خود "ارواح" که در سال 1972 منتشر می‌شود، حرف E را پیروزمندانه به رمان خود برمی‌گرداند که این بی‌گمان از قریحه طنز و شوخ طبعی فراوان پرک حکایت می‌کند. ژرژ پرک علاقه فراوانی داشت که منتقدین کتاب‌های خود را همواره به باد تمسخر و طنز بگیرد.

وجه دیگر آثار ژرژ پرک اشعار او است، هر چند که پرک بیشتر به عنوان یک داستان‌نویس در ادبیات فرانسه مطرح است، اما دو مجموعه شعر با عناوین "الفباها" و"خاتمه و دیگر اشعار" از او به جا مانده است. شعر ژرژ پرک عمدتاً تحت لوای کارگاه اولیپو و تجربه‌های زبان محورانه این کارگاه ادبی قرار دارد. پرک بر آن بود که یک سره به آن چه بقایای فن سخن‌وری بود پشت کند. امکانات نوجویانه و تجربه‌گرایانه اولیپو نیز این امکان را برای او فراهم کرده بود.

مریم السادات فاطمی/به نقل از کتاب نیوز/

  • میر حسین دلدار بناب
۱۴
بهمن

 

ایوان الکساندرویچ گنچاروف (Ivan Aleksandrovic Goncarov) در 18 ژوئن 1812 در سیبری به دنیا آمد. ادعا می‌شود که او از یک خانواده بازرگان مرفه برخاسته بود. این نویسنده قرن 19 روسیه تزاری سال‌ها کارمند ادارى در شهر پتروگراد بود و در وزارت بازرگانى به ترجمه مدارکى از انگلیسى، فرانسوی و آلمانى به زبان روس می‌پرداخت.

وی بین سال‌های 1855 و 1857 سفری به دور دنیا کرد. درباره گنچاروف نقل می‌شود که تنها حادثه غیرمعمولى زندگى‌اش، یک سفر دریایى با یک ناوگان جنگى روس به شرق ژاپن در سال 1859 بود. دراین رابطه او بعدها اولین رمان بحرى- دریایى ادبیات روس را نوشت.

گنچاروف از سال 1863 حدود 10 سالى همکار اداره سانسور تزارى شد، با وجود این در داستان "سیل‌گاه" از گروهی از افراد زحمتکش و سرکش سخن می‌گوید که زیر بار زور نمی‌روند.

گنچاروف خالق سه رمان در سه دوره 10 ساله شد. او با کمک یک مجموعه اثر 3 جلدى به شرح جامعه روس در دهه‌هاى 40-60 قرن 19 روسیه پرداخت. گنچاروف را می‌توان افشاگر ادبى عقب‌افتادگى روسیه تزارى دانست. او سه رمان اصلى خود را شرح سه دوره: زندگى قدیمى، سال‌هاى رخوت و دوره بیداری می‌دانست. اثر مهم و اصلى او رمان "اوبلومف" است. درمیان قشر کتاب‌خوان درقرن 19 نام گنچاروف تداعى‌کننده نام قهرمان رمان او یعنى اوبلومف بود. این رمان را مانیفست ادبى اسلاوى و انسان‌هاى تنبل، بى‌عمل و پاسیو نامیدند. بخش‌هایى از این رمان در سال 1849 به‏چاپ رسید؛ تمام این کتاب که اثرى مشتمل بر چهار جلد است، در سال 1859 انتشار یافت.

بلینسکى درمقاله "اوبلومف‌گرایى چیست ؟" این رمان را نخستین شکایت از نظم اجتمایى حاکم روس دانست و آن را شاهکار اصیل گنچاروف و آینه خصوصیات جامعه آن زمان روس نامید. اوبلومف سال‌ها در فرهنگ روس یک صفت براى تن‌پرورى و غیرفعال بودن براى انسان‌هاى بى‌عمل بود. تن‌پرورى، تنبلى و بى‌عملى ابلومف‌گرایى را نشانه زوال طبقه زمین‌دار انگل‌مآب تفسیر کردند. این صفات را در قرن 19 بیمارى ملى خلق روس نام گذاشتند. اوبلومف خود در دوران کودکى درخانواده‌اى مرفه با نوکر و کلفت و خدمتکار تربیت شده بود. او را نوع ایده‌آلیست تراژدیک روس نام گذاشتند. او سنبل انسانى است که به دلیل رفاه قادر نیست به کشف استعدادهاى دیگر خود بپردازد.

گنچاروف در پایان عمر به نوشتن خاطرات و مقالات نقد ادبى پرداخت و در 1891 در سن پترزبورگ درگذشت.

ایوان گنچاروف را قاطع‌ترین نماینده ادبیات واقع‌گرایى روس می‌دانند. او از موضعى بورژوا- دمکراتیک و روشنگرانه به خلق آثاری درخشان و اجتمایى-انتقادى پرداخت. آثار او اشاره‌اى هستند به مبارزه تجددخواهى با سنت‌گرایى. رمان‌هاى او را کوشش و سهمى انتقادى براى شناسایى جامعه روس آن زمان می‌دانند. در نظر منتقدین چپ، گنچاروف به دلیل تمایلات سنت‌گرایانه نتوانست موضعى انقلابى در ادبیات روشنگرانه خود بگیرد. ادبیات جامعه‌شناسانه او را قطب مخالف ادبیات مرسوم آن زمان یعنى ادبیات شاکى به شمار مى‌آورند. واقع‌گرایى و عملگرایى ادبى او بر اساس دیالوگ‌هاى مفصل و شرح و توصیف دقیق قهرمان از موضعى روان‌شناسانه بود.

درباره گنچاروف اشاره می‌شود که او ضعف‌های قهرمانان آثارش را با مهربانى و همدردى انسان‌دوستانه شرح می‌دهد. در آثار او به جاى ایده‌ها، خواننده شاهد هنر زیباشناسى واقع‌گرایانه می‌شود. گنچاروف را در رابطه با نمایندگان ادبى مکتب طبیعت‌گرایى، نویسنده افسردگى ادبى نامیدند.

سال‌ها گنچاروف یکى از آغازگران و خالق شخصیت‌هاى زنانه در ادبیات روس است. در رمان اوبلومف، اولگا، زنى است که میان دو مرد رقیب هم، قضاوت می‌کند. در رمان "پرتگاه" خواننده شاهد چند زن تیزهوش، زنده، زیبا و چندبعدى می‌شود. در آثار او در مبارزه مردان با همدیگر، معمولاً زنى به شکل نقش سوم پیروز می‌شود. و زن‌ها داراى صفات مثبت تمام شخصیت‌هاى مرد در داستان می‌شوند.

او گوگول را معلم ادبى خود می‌دانست و با تورگنیف یک رابطه (دوستى غیردوستانه) داشت، چون تورگنیف او را متهم به ربودن طرح‌هاى رمانش کرده بود.

از دیگر آثار او اولین کتاب وی "یک داستان معمولی"، "ناوگان دریایى"، مقاله‌اى درباره آثار گریبایدوف با عنوان "یک میلیون درد و رنج" و "نامه‌هایى از یک سفر جهانى"، "قصه مشترک" و سفرنامه‌ای به نام " کشتى پالاس" که شرح دیدار او از انگلستان، آفریقا و ژاپن است، هستند.

مریم السادات فاطمی /کتاب نیوز
  • میر حسین دلدار بناب
۰۵
بهمن

 

هاینریش بل ( Heinrich Boll )در بیست و یک دسامبر سال 1917 میلادی در حالی که جنگ جهانی اول ماههای پایانی عمر خود را می گذراند در شهر کلن به دنیا آمد.بل پانزده ساله بود که آدولف هیتلر به قدرت رسید. پنج سال بعد در ششم فوریه سال 1937 بعد از آنکه موفق به اخذ دیپلم شد در یک کتابفروشی مشغول به کار شد. اما یک سال بعد یعنی در سال 1938 به ناچار به خدمت سربازی رفت و هفت سال از عمرش از سال 1939 تا 1945 را در جنگ گذراند در خلال این سالها در سال 1942 با آنه ماری سش ازدواج کرد.

هاینریش بل در سوم نوامبر 1944 مادرش را در یکی از بمباران ها هوایی متفقین بر اثر حمله ی قلبی از دست داد.

او سه بار در طی جنگ در جبهه ی روسیه مجروح شد و چندین ماه نیز در اواخر جنگ در اردوگاه آمریکائیان در فرانسه به زندان رفت و پس از پایان جنگ در 1945 به آلمان بازگشت و در همین سال اولین فرزندش کریستوف بر اثر بیماری درگذشت.

پس از بازگشت از جنگ چندین سال در رشته ی زبان آلمانی و ادبیات در دانشگاه تحصیل کرد و برای تامین مخارج تحصیل و زندگیش مجبور شد در کارگاه نجاری برادرش مشغول به کار شود.

حدود یک سال بعد از پایان جنگ در ماه می 1946 اولین داستان کوتاهش را به نام "ژنرال روی تپه ای ایستاده بود" را نوشت. و این آغازی بود برای آنکه هاینریش بل از اوایل سال 1947 وارد دنیای نویسندگی شود.

در 19/2/1947 " تولد پسر رایموند" را نوشت و در 31/7/1948 " تولد پسرش رنه" را به چاپ رساند.

1949 با چاپ اولین داستانش به نام " قطار به موقع رسید" به شهرت رسید.

یک سال بعد از آغاز دوران شکوفایی ادبیش تولد پسرش وینسنت را در 11/3/1950 جشن گرفت.

از تابستان 1950 در اداره ی کلی آمار به عنوان مسوول سرشماری آپارتمانها و ساختمانها مشغول به کار شد.

در 1951 با داستان " گوسفندان سیاه" برنده ی جایزه ی "گروه 47" شد که اولین جایزه ی ادبی وی به شمار می آید که توجه صاحب نظران جهانی را به خود جلب کرد.

در 1952 برنده ی جایزه ی "رادیویی جنوب" و در 1953 برنده جایزه ی "منتقدان آلمان" شد . در همین سال داستان " حتی یک کلمه هم نگفت" را منتشر کرد که بازتابی از اوضاع جامعه ی آلمان در نخستین سال های پس از جنگ جهانی دوم بود.

یک سال بعد در 1954 جایزه ی ادبی انجمن فدرال صنایع آلمان را از آن خود کرد. در همین سال بود که " خانه ی بی سرپرست" را نوشت رمان کوتاهی که مشکلات دو پسر بچه که والدین خود را در جبهه ی روسیه از دست می دهند را توصیف می کند.

در 1955 جایزه ی "تریبون دو پاری" را از آن خود کرد و " نان سالهای جوانی" را به خوانندگان خود عرضه کرد. کتابی که داستان سالهای قحطی و گرسنگی را از زبان مرد جوانی مطرح می سازد که خود در بحبوحه ی این دوران زندگی نموده و تمامی این زمان را پشت سر گذارده است و در کنار این مضمون یک عشق پاک و زیبا را به دور از مادی گرایی زندگی روزمره لمس می کند.

نویسنده ی آلمانی برای اولین بار در سال 1956 به ایرلند سفر کرد و یک سال بعد "یادداشتهای روزانه ی ایرلند" را به خاطر علاقه ی که به این کشور پیدا کرده بود به رشته ی تحریر درآورد.

1961 سالی که دیوار جدایی برلین در حال قدبرافراشتن بود به چکسلواکی، ایتالیا و یوگسلاوی سفر کرد و در همین سال جایزه ی ادبی کلن را از آن خود کرد.

در سال 1962 برای با دوم به ایرلند سفر کرد و دو داستان به نام های " وقتی جنگ در گرفت" و " وقتی جنگ پایان یافت" را نوشت که در ابتدا با عنوان آسیای قهوای مادر بزرگم در یک برنامه ی رادیویی اجرا شد.

سال 1963 "عقاید یک دلقک" 1964 " جدایی از گروه" از او منتشر شد.

بل در عرصه ی سیاست به دنبال برخی تصمیمات سوسیال دمکراتها از آنها جدا شد و در سال 1956 در جریان ائتلاف بزرگ به حزب دموکرات مسیحی پیوست و چندی بعد به روسیه سفر کرد.

" پایان یک ماموریت" را در 1966 نوشت و 1971 "سیمای زنی در میان جمع" را که طولانی ترین رمان اوست. رمانی که شخصیت زنی چهل و هشت ساله را در کنار انسان های دیگر بررسی می کند.

در سالهای 1971 ریاست انجمن قلم آلمان را به مدت یک سال عهده گرفت و این در حالی بود که همزمان از همان سال 1971 تا سال 1974 به عنوان رئیس انجمن بین المللی قلم مشغول به کار بود.

در سال 1972، درست چهل و چهار سال بعد از توماس مان او نخستین نویسنده ی آلمانی بود که جایزه ی ادبی" نوبل" را برای خودش و کشورش به ارمغان آورد.

در سال 1973 در سفری که به روسیه داشت از آزار و تعقیب نویسندگان در شوری انتقاد کرد و موجبات انتشار دست نوشته های سولژنیستین را در غرب فراهم آورد. سولژ پس از رانده شدن از روسیه مدتی میهمان بل بود.

سال 1974 " آبروی از دست رفته کاترینا بلوم" که حکایتی از درگیری های سیاسی در آخرین دهه ی زندگیش به شمار می رود را نوشت.

سال 1976 بل به همراه همسرش از کلیسای کاتولیک بیرون آمدند.

1979 بازتابی از وضعیت اجتماعی مردم آلمان را در دهه ی هفتاد در رمان "شبکه ی امنیتی" به تصویر کشید.

بعد از مرگ هاینریش بل نویسنده ی آلمانی در شانزدهم ژوئیه سال 1985 در سن شصت و هفت سالگی آخرین رمانش با نام "زنان در چشم انداز روخانه" انتشار یافت.

جسد او در نزدیکی زادگاهش در بورنهایم – مرتن به خاک سپرده شد.

منبع:سید علی موسوی/کتاب نیوز

  • میر حسین دلدار بناب
۰۴
بهمن

 

 

سنت اگزوپری، آنتوان دو Saint-Exupery, Antoine de داستان‌نویس فرانسوی (1900-1944) سنت‌اگزوپری در شهر لیون Lyon و در خانواده‌ای اصیل، زاده شد، پدر خود را در کودکی از دست داد، در 1914 برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. آنتوان به هنگام تحصیل به شعر و در عین حال به امور فنی شوق فراوان نشان می‌داد. در 1917 به فرانسه بازگشت تا به مدرسه نیروی دریایی وارد شود و با آنکه در امتحانات ورودی پذیرفته شد، در قسمت شفاهی مردود گشت. پس به مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته معماری وارد شد، اما به هنگام خدمت نظام وظیفه در استراسبورگ به نیروی هوایی ارتش پیوست و شغل خلبانی را برای آینده خویش برگزید و سالها در راههای هوایی فرانسه-افریقا و فرانسه-امریکای جنوبی پرواز کرد. در 1923 پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگشت و به مشاغل گوناگون پرداخت و در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد. سنت اگزوپری جوان به دختر زیبایی دل بسته بود که خانواده دختر به سبب زندگی نامنظم و پرحادثه هوایی با ازدواج آن دو مخالفت کردند. نشانه‌ای از این عشق را در اولین اثرش به نام "پیک جنوب" Courrier Sud (1929) می‌توان دید. داستان پیک جنوب از یکی از پروازهای سنت‌اگزوپری الهام گرفته است که در آن خلبان به سبب خرابی دستگاه هواپیما به فرود اضطراری تن در می‌دهد و دچار حوادث خطرناک می‌گردد. داستان با استقبال بسیار روبرو گشت، اما شهرت نویسنده با انتشار داستان "پرواز شبانه" Vol de Nuit آغاز شد که با مقدمه‌ای از آندره ژید در 1931 انتشار یافت و موفقیت قابل ملاحظه‌ای به دست آورد. حوادث داستان در امریکای جنوبی می‌گذرد و نمودار خطرهایی است که خلبان در طی توفانی سهمگین با آن روبرو می‌‌گردد و همه کوشش خود را در راه انجام وظیفه به کار می‌برد. پرواز شبانه داستانی است در ستایش انسان و صداقت او در به پایان رساندن مسئولیت اجتماعی و آگاهی دادن از احساس و ندای درون آدمی. این داستان برنده جایزه "فمینا" گشت. سنت‌اگزوپری در طی یکی از پروازهایش که با سمت خبرنگار جنگی به اسپانیا رفته بود، مجروح گشت و ماهها در نیویورک دوران نقاهت را گذراند. در این دوره "زمین انسانها" Terre des Hommes را نوشت که در 1938 منتشر شد. نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که چگونه انسانی که در فضای بی‌پایان خود را تنها می‌یابد، هر کوه، هر دره و هر خانه را مصاحبی می‌انگارد که درواقع نیز نمی‌داند دوست است یا دشمن. سنت‌ اگزوپری در این داستان تجربه غم‌انگیز زندگی را با تحلیلی درونی آمیخته است که از طراوت ولطف فراوان سرشار است. زمین انسانها به دریافت جایزه بزرگ آکادمی فرانسه نایل آمد. سنت‌اگزوپری که به هنگام جنگ خلبان جنگی شده بود، پس از سقوط فرانسه، به امریکا گریخت و در 1942 حوادث زندگی خود را به صورت داستان "خلبان جنگ" Pilore de guerre منتشر کرد که گزارشی بود از ناامیدی‌ها و واکنشهای روحی خلبانی در برابر خطرهای مرگ و اندیشه‌ها و القای شهامت و پایداری. اثر کوچکی که در امریکا نوشته شده بود به نام "نامه به یک گروگان" Letter a un otage در 1943 منتشر شد. حوادث این داستان در 1940 به هنگامی می‌گذرد که نویسنده از لیسبون، پایتخت پرتغال، پرواز می‌کند و آخرین نگاهش را به اروپای تاریک که درچنگال بمب و دیوانگی اسیر است، می‌افکند. به چشم او حتی کشورهایی چون پرتغال که ظاهراً از جنگ برکنار است، غمزده‌تر از کشورهای مورد تهدید یا ویران شده به نظر می‌آید و با آنکه مردمش آسایشی دارند، همه چیز در شبحی غم‌انگیز فرورفته است. در 1943 شاهکار سنت‌اگزوپری به نام "شازده کوچولو" Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌آنگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است. خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل افریقا وامی‌دارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌کند. پسربچه‌ای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسشهایی را مطرح می‌کند که خود موضوع داستان قرار می‌گیرد. شازده کوچولو از کتابهای کم‌نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. سنت اگزوپری در 1944 در جریان مأموریتی که برفراز خاک فرانسه انجام می‌داد، ناپدید گشت. چهار سال پس از مرگش"ارگ" Citadelle از او انتشار یافت و چنانکه خود نویسنده در آن اظهار کرده بود، اثری ناتمام است که هرگز پایان نمی‌پذیرد. این اثر شامل مجموعه یادداشتهایی است که سنت اگزوپری از تجربه‌ها و اندیشه‌های زندگی خود بر جای گذارده است.

سنت اگزوپری، نویسنده‌ای شاعر و مخترعی با استعداد و مردی متفکر است. در آثار او که همه حاکی از تجربه‌های شخصی است، تخیلهای نویسنده‌ای انسان دوست دیده می‌شود که در دنیای وجدان و اخلاق به سر می‌برد و فلسفه‌اش را از عالم عینی و واقعی بیرون می‌کشد. شخصیت پرجاذبه سنت اگزوپری که نمونه واقعی بلندی طبع و شهامت اخلاقی بود، پس از مرگش ارزش افسانه‌ای یافت و آثارش در شمار پرخواننده‌ترین آثار قرار گرفت.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی.

  • میر حسین دلدار بناب
۲۶
دی

 

اتل لیلیان وینیچ (Ethel Lillian Voynich) در 11 مه سال 1864 در یک خانواده معروف انگلیسی دیده به جهان گشود. در طفولیت پدرش را از دست داد و هزینه سنگین خانواده و تحصیل اتل و سایر برادران و خواهرانش به عهده مادرش محول گردید.

اتل وینیچ هنگامی که به هجده سالگی قدم گذاشت از ارثیه‌ای که از پدر به او رسیده بود استفاده کرد و برای کسب معلومات در سال 1882 عازم برلین گردید. در آن‌جا ضمن تحصیل در رشته موسیقی نیز به فعالیت پرداخت و در سه سالی که در آن‌جا اقامت داشت، موسیقی را به خوبی فرا گرفت. خانم اتل لیلیان وینیچ در سال 1885 به انگلستان برگشت. دو سال بعد یعنی در سال 1887 به روسیه مسافرت کرد و در رشته ادبیات روسی، مطالعات وسیعی به عمل آورد و ارمغان این سفر و این مطالعات، ترجمه چندین اثر از نویسندگان معروف روسیه مانند گوگول و داستایفسکی به زبان انگلیسی بود و این اولین کار مطبوعاتی او محسوب می‌شد. چند سال نیز به کار ترجمه اشتغال داشت و کم و بیش از راه ترجمه شهرتی کسب کرد. در همین زمان در انگلستان با جوانی به نام «میخائیل» که اهل لهستان و یکی از انقلابیون آن کشور بود آشنا شد.

آن‌ها خیلی زود به عقاید و نظریات یکدیگر پی بردند و با یکدیگر ازدواج کردند. همسرش مشوق او در کارهای هنری بود. اتل در سال 1897 اولین کتاب خود را به نام "خرمگس" نوشت و منتشر کرد. در اندک زمانی این کتاب به فروش رفت و مجدداً چاپ شد. اتل با نوشتن این اثر انسانی قدم به دنیای نویسندگان گذاشت و کتاب خرمگس یک کتاب کم‌نظیر در مطبوعات تلقی گردید.

خانم وینیچ در این کتاب سیمای واقعی و حقیقی انسان‌هایی را مجسم کرده است که برای کسب آزادی و استقلال و حقوق اجتماعی خود دست به مبارزه دامنه‌داری می‌زنند و در این راه از مرگ نیز هراسی ندارند. عشق در این کتاب نیز مقامی ارجمند دارد و با سرشک‌سوزان همین عشق است که صفحات پایان کتاب به روی هم نهاده می‌شود و انسان‌ها را ساعت‌ها در اندوه می‌گذارد. کتاب‌های دیگر این نویسنده عبارتند از:

"جک دایموند"، "الیویا لتام" و "کفشت را بکن". اتل لیلیان وینیچ 96 سال عمر کرد و در این مدت با خلق چند اثر دین خود را نسبت به جامعه و بشریت ادا کرد. او یکی از اعضای مؤثر و فعال جامعه بانوان انگلیس بود و مقالاتی که او درباره حقوق اجتماعی و دفاع از مقام زن در مطبوعات نوشته بسیار مشهور است.

اتل وینیچ در 28 ژوئیه سال 1960 دیده از جهان بربست.

  • میر حسین دلدار بناب