رساله ی العلم و المدرک
رساله ی العلم و المدرک
از قدیم گفته اند؛ کار نشد ندارد! کرده اند و شده است! می کنند و می شود! ما باور داشتیم که کار نشد ندارد روی آن اصل هم به خیال خودمان که باید بسیار زحمت کشید و به مقصد و مقصود رسید، شب و روز و جوانی مان را گذاشتیم بر سر درس خواندن و مطالعه و اندوختن علم و دانش و کسب رتبه ی سه رقمی کنکور سراسری و نهایتا بعد از چهار سال شب بیداری و جور اساتید بسیار سخت گیر را کشیدن، نتیجه اش شد یک دانشنامه ی ناقابل یا به اصطلاح بعضی از سیاستمداران سابق یک ورق پاره با نمره ی الف! مدتی هم اهن و تلبی کردیم و بعدش باز ادامه ی تحصیل و صرف دو سال دیگر از بهترین ایام عمر و اخذ دانشنامه ی کارشناسی ارشد یا یک ورق پاره ی دیگر با نوشتن مشکل ترین پایان نامه و...ناگفته نماند که این قصه مال زمانی بود که در هر استان غیر از یک دانشگاه وجود نداشت آن هم از نوع دولتی آن وفقط در مرکز همان استان و هنوز انواع و اقسام دانشگاه ها از نوع آزاد و مازاد و شبانه و غیر انتفاعی و علمی کاربردی و غیر کاربردی و پیام نور و آموزش از راه دور و ...پای به عرصه ی وجود نگذاشته بودند!!!
پذیرفته شدن در مقطع دکترا شاخ غول شکستن بود و گذشتن از هفت خان رستم و قس علیهذا...به نان بخور و نمیر کارمندی در ایام فقر و دردمندی اکتفا کردیم و خزیدیم در کنج قناعت و عطای دکتر شدن را به لقایش بخشیدیم و برای اینکه سوادمان نم نکشد و پیش دانش آموزان و دانشجویان شرم زده نشویم و سوتی ندهیم و به اصطلاح کم نیاوریم، نصف همان حقوق بخور و نمیر را هم صرف خرید کتاب و مجله و رایانه (کامپیوتر!) و...کردیم و شب و روز باز ما بودیم و کتاب و مطالعه و دانش اندوزی و غرغر و نک و نال مادر بچه ها و اعتراض خود بچه ها و...
بگذریم از اینکه حاصل این گشت و گذارهای شبانه روزی در کوچه پس کوچه های علم و دانش و فرهنگ، چاپ چند جلد کتاب شد که حتی متولیان پرمدعای علم وفرهنگ و حکمت و معرفت و عرفان برایشان به اندازه ی یک گل در مسابقه ی لیگ برترفوتبال تره خورد نکردند، و آه از نهاد سرمایه گذار بیچاره که فکر می کرد قدم بزرگی برای فرهنگ مملکت برداشته است بلند شد و برای همیشه پشت دست داغ کرد و ...!!!
کاری ندارم که به دلیل نوعی بیماری ناشناخته باز مجنون وار سرگشته ی کوچه های هزار توی کتاب های نخوانده هستم و باز بهترین تفریح و سرگرمی ام خواندن و نوشتن است و تحمل نیش و کنایه های پیدا و پنهان این و آن!
برگردیم سر اصل مطلب و آغاز قصه که هم سر دراز دارد و هم بیخ و بن عمیق! تقریبا پس از اتمام تحصیلات این بنده که ثلث قرن پیش اتفاق افتاد، هر از گاهی سخن از مدارک جعلی و اعطای مدرک های افتخاری و غیر افتخاری به این و آن می رفت و من هاج و واج که آخر چگونه می توان برای کسی که کوچک ترین سر رشته و دانشی در علمی ندارد، مدرک آن علم را صادر کرد آن هم در بالاترین مقطع؟! اما عقلم به جایی نمی رسید! و پای خر منطق و برهان و استدلال و استنتاجم در گل مانده بود و راه به جایی نمی برد!!!...
زمان گذشت و گذشت و دعواهای حزبی و جناحی به جاهای باریک کشید و معلوم شد وزیری از اعضای کابینه ای که اتفاقا ادعای عدالت و درستکاری اش هم می شد!!! به لطایف الحیل به واسطه ی یکی از همین مدرک های مذکور سالیان سال خود را دکتر نامیده است و از مزایای مادی و معنوی آن سودهای سرشار برده است و...الحال بر کرسی صدارت تکیه زده است و با افراد جناح رقیب پالوده هم نمی خورد و برایشان تره هم خورد نمی کند!!! لذا رقیبان نیز بیکار ننشستند و پنبه ی وزیر مذکور را زدند و پته اش را روی آب ریختند و به استیضاح و افتضاح کشاندندش!!! وزیر بیچاره نیز که مات کیش های پی در پی نمایندگان مجلس شده بود و آلت دفاعی نداشت، لاجرم معزول و مخذول شد!!! واز درد فراق میز وزارت در اندک مدتی به واسطه ی ابتلا به بیماری های گوناگون دار فانی را وداع گفت!!! فاعتبروا یا اولو الابصار!!! یا اصدقاء الکردان المرحوم!
اما جالب اینکه در آن زمان هیچکس به فکرش نرسید یا نخواست که به سنت و سؤال فراموش شده ی از کجا آورده ای بپردازد؟ شاید هم در آن صورت پای بسیاری به وسط کشیده می شد که به مصلحت نمی بوده است!!! و لذا این موضوع مهم و حیاتی هم مانند بسیاری از اصول معطل مانده و موضوعات حیاتی و کلیدی دیگر به آرشیو مباحثات و مناظرات مجلس سپرده شد!!! انتبهوا ایها الغافلون! والمتجاهلون!...
دو روز قبل در بخش های مختلف خبری صدا و سیما گزارشی پخش شد که بر اساس آن مؤسسه ای وابسته به دانشگاه تهران!!!!!! اقدام به فروش بیش از هزار مدرک دانشگاهی از مقطع کاردانی گرفته تا مقطع دکترا نموده است!!!- کو پی گیری کننده و بازرس و احقاق حق کننده؟؟؟!!!–
حال پرسش اساسی این است که چه تعداد از این مدارک، مربوط به علوم پزشکی بوده است و در حال حاضر چه تعداد پزشک متخصص و عمومی قلابی با این مدارک جعلی و قلابی در اقصی نقاط کشور مشغول به مداوای بیماران بیچاره ی بینوا هستند؟؟؟!!! شاید در زمان خواجه حافظ مرحوم هم نظام پزشکی عرصه ی دعواهای جناحی و حزبی و قومی بوده است و از وظایف اصلی خود غافل شده بوده و چنین اتفاقاتی مکررا افتاده بوده است که فرموده بوده است؛ دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند! وگرنه سرودن چنین بیتی در غیر آن صورت اصلا منطقی به نظر نمی رسد!!!
باری جهت اثبات ادعا که بعضی ها خیال نکنند قصدمان سیاه نمایی و شانتاژ است متذکر می شویم که اخیرا صدا و سیما گزارشی از پلمپ شدن مطب پزشکی قلابی در ناف تهران پخش کرد که خود را متخصص قلب جا زده بود و برای بیماران بسیاری دارو و درمان تجویز کرده بود، - البته بعضی ها خیال نکنند که نظام پزشکی موفق به یافتن این پزشک قلابی شده است، حاشا و کلا! این فقره به دنبال شکایت های بی شمار بیماران و پی گیری اولیای مراجعین به پزشک قلابی مذکور کشف گردیده است و لاغیر! - جالب اینکه همین پزشک قلابی قبل از تهران در شهرهای بزرگ دیگر نیز اقدام به باز کردن مطب نموده بود و پس از مدت زیاد که دستش رو شده بود مطبش پلمپ شده بود!!!!!!!-
ایضا چه تعداد مدرک مهندسی عمران صادر شده است و چه تعداد ساختمان چند طبقه با نظارت این مهندسان قلابی علم خواهد شد و بر سر مردم کوچه و بازار فرو خواهد ریخت؟!
یا چه تعداد از این مدارک رشته هایی مانند مشاوره و روانشناسی و روانپزشکی را شامل می شود که به آسانی دردستان مشاوران و روانشناسان و روانپزشکان قلابی قرار گرفته ودر آینده ی نه چندان دور مردم سالم را روانه ی تیمارستان ها خواهد کرد؟!
همچنین چه تعداد جامعه شناس و اقتصاد دان و مهندس کشاورزی و استاد ادبیات و تاریخ و معارف و...قلابی به رقم اساتید واقعی اضافه شده است؟! - قابل توجه مدعی العموم محترم-
صدا و سیما شفاف سازی می کند اما مردم یادشان می رود که پی گیری بکنند که کار به کجا انجامید،_ الا در فقره ی یارانه ها که بسیار جدی و حساس هستند!!! و دائم پی گیری می کنند _
...با این اوصاف باز یک عده بدبین بگویند؛ کار نشد ندارد!!! می شود! چرا نشود؟! بعضی ها هم که با شعار ما می توانیم آمدند!!! توانستند و کردند و شد!!!علم کیلویی چند؟! جان مردم فله ای چند؟! اصلا همه ی مردم گله ای چند؟!
نمی دانم مردم با این پیراهن کاغذی در کجا را بکوبند؟! در وزارت علوم را؟! در وزارت بهداشت و درمان را؟! در آموزش و پرورش را؟! در وزارت اقتصاد را؟! در مجلس شورای اسلامی را؟! در بازرسی کل کشور را یا در دیوان عدالت اداری را؟؟؟!!! به کجا رود کبوتر گر اسیر باز باشد؟؟؟!!!.
از این پس بهتر است به جای موضوع انشای نخ نما شده ی علم بهتر است یا ثروت؟! موضوع تازه و ابتکاری علم بهتر است یا مدرک را جایگزین کنیم!!! یا موضوعاتی از این دست که؛ آیا با پول همه چیز را می توان خرید؟ در ک بهتر است یا مدرک؟ منظور مولانا از انسانم آرزوست چه بود؟ انسانیت انسان کی به سرقت رفت؟ انسان از چه زمانی اخلاق را گم کرد؟ اسباب کسب آرامش روح چیست؟ و... راه دوری نمی رود! از هر دست بدهیم از همان دست می گیریم!!!
- ۹۲/۰۸/۱۸
از همان روزی که دست حضرت هابیل گشت آلوده به خون حضرت قابیل
آدمیت مرد گر چه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
ازهمان روزی که با شلاق و خون دیوار چین راساختند
آدمیت مرد گر چه ادم زنده بود .......
والا من ایندیاناجاق عومریمی درس یولیندا صرف ائدمیشم
گجا ، گوندوز درسا باخمیشام کی مدرکیمی آلام
ادام گلیر بوجور کوک سیزلری گوریر آلی سوییر......
چوخ گوزل و دیرلی یازیسیز
یاشایین