اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

رساله ی بلا تکلیفیه

جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۲۷ ب.ظ


یکی می گوید؛آخه تو سر پیازی یا ته پیاز؟به تو چه روزنامه و مطبوعات وظیفه اش چیست و چه کار باید بکند یا نکند؟ آن یکی می گوید؛مثل اینکه تنت می خارد و کله ات بوی قورمه سبزی می دهد! تو را سنه نه که هر روز یک دانشگاه جدید سبز می شود و یک عده مدرک های آن چنانی می گیرند و فاتحه ی علم خوانده است و سواد مردم ته کشیده و ال شده و بل شده؟! دیگری می گوید؛خوشی زده زیر دلت که پا از گلیم خودت درازتر می کنی و حرف های گنده تر از دهانت می زنی. بیچاره از تو بزرگ تر هایش کجاها را فتح کرده اند که تو بخواهی بکنی! و آن دیگری مثلا از روی دل سوزی سری تکان می دهد و می گوید؛ از قدیم و ندیم گفته اند: سری را که درد نمی کند چرا باید دستمال بست؟!به تو چه مربوط است که یک عده یک شبه ره صد ساله می روند و ککشان هم نمی گزد و کسی هم کاری به کارشان ندارد تو اگر هنر کنی دو دستی کلاه خودت را بچسب تا باد نبرد! و آن دیگری دیگری می گوید؛بابام جان رفتی یک شهر و دیدی همه ی مردم آن جا کورند تو هم خودت را به کوری بزن! جد اندر جدمان گفته اند: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

از همه جالب تر توصیه ی یکی از آشنایان است که می گوید؛ حیف از آن قلم که تو داری! اگر من صدیک قلم تو را داشتم الآن برای خودم کسی بودم...عمو قدر قلم خودت را بدان و کاری نکن که چوب تو آستینت بکنند و...

واقعا تو کار خودم مانده ام! با این اوصاف چه می توانم بکنم؟ آیا می شود قلم را از صراط مستقیم منحرف کرد؟!!! قلمی که حضرت حق به آن و به چیزهایی که می نویسد قسم خورده است. عجب بار سنگینی! نه آسمان را توان برداشتنش است نه کوه و دریا و بیابان را!!!

زبان حال من زبان حال آن رند دل سوخته بود که می گفت: نه در مسجد دهندم ره که رندی / نه در میخانه کاین خمار خام است / میان مسجد و میخانه راهیست / غریبم عاشقم این ره کدام است؟ /...

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۴)

و چقدر سنگین است بدوش کشیدن قلم !
شاد باشی
قلندر اونهایی که تا به حال کاری به کار زورگویان زیاده طلبان مستبدان پول دارهای یک شبه نداشته اند کجا را فتح کرده اند اونهایی نه حلال میدانند و نه حرام و اونهایی که از سر ترس کاری به کار اونها نداشته اند کجا نردبان انسانیت ایستاده اند شاید ریال یا دلار یا مغازه یا مسکن آن چنانی دارند  اما از انسان بودن و انسان زیستن چقدر میدانند ...قلندر بنویس و بنویس و باز هم بنویس که حافظه تاریخ هنرمندان را فراموش نخواهد کرد ولی پولدارها را حتی فرزندان خودشان از یاد میبرند چه رسد به تاریخ .. 
  • خوابگاه 4مدرسه ابوریحان
  • یاشاسین آقای دلدار چوخ گوزل دی

    سلام
    استاد این رسالتون چنگی به دل میزنه
     اگه اجازه بدید از رسالتون تقلید کنیم........

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی