اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

درباره ی یک نویسنده / هاینریش بل (65)

چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۵:۰۴ ب.ظ

 

هاینریش بل ( Heinrich Boll )در بیست و یک دسامبر سال 1917 میلادی در حالی که جنگ جهانی اول ماههای پایانی عمر خود را می گذراند در شهر کلن به دنیا آمد.بل پانزده ساله بود که آدولف هیتلر به قدرت رسید. پنج سال بعد در ششم فوریه سال 1937 بعد از آنکه موفق به اخذ دیپلم شد در یک کتابفروشی مشغول به کار شد. اما یک سال بعد یعنی در سال 1938 به ناچار به خدمت سربازی رفت و هفت سال از عمرش از سال 1939 تا 1945 را در جنگ گذراند در خلال این سالها در سال 1942 با آنه ماری سش ازدواج کرد.

هاینریش بل در سوم نوامبر 1944 مادرش را در یکی از بمباران ها هوایی متفقین بر اثر حمله ی قلبی از دست داد.

او سه بار در طی جنگ در جبهه ی روسیه مجروح شد و چندین ماه نیز در اواخر جنگ در اردوگاه آمریکائیان در فرانسه به زندان رفت و پس از پایان جنگ در 1945 به آلمان بازگشت و در همین سال اولین فرزندش کریستوف بر اثر بیماری درگذشت.

پس از بازگشت از جنگ چندین سال در رشته ی زبان آلمانی و ادبیات در دانشگاه تحصیل کرد و برای تامین مخارج تحصیل و زندگیش مجبور شد در کارگاه نجاری برادرش مشغول به کار شود.

حدود یک سال بعد از پایان جنگ در ماه می 1946 اولین داستان کوتاهش را به نام "ژنرال روی تپه ای ایستاده بود" را نوشت. و این آغازی بود برای آنکه هاینریش بل از اوایل سال 1947 وارد دنیای نویسندگی شود.

در 19/2/1947 " تولد پسر رایموند" را نوشت و در 31/7/1948 " تولد پسرش رنه" را به چاپ رساند.

1949 با چاپ اولین داستانش به نام " قطار به موقع رسید" به شهرت رسید.

یک سال بعد از آغاز دوران شکوفایی ادبیش تولد پسرش وینسنت را در 11/3/1950 جشن گرفت.

از تابستان 1950 در اداره ی کلی آمار به عنوان مسوول سرشماری آپارتمانها و ساختمانها مشغول به کار شد.

در 1951 با داستان " گوسفندان سیاه" برنده ی جایزه ی "گروه 47" شد که اولین جایزه ی ادبی وی به شمار می آید که توجه صاحب نظران جهانی را به خود جلب کرد.

در 1952 برنده ی جایزه ی "رادیویی جنوب" و در 1953 برنده جایزه ی "منتقدان آلمان" شد . در همین سال داستان " حتی یک کلمه هم نگفت" را منتشر کرد که بازتابی از اوضاع جامعه ی آلمان در نخستین سال های پس از جنگ جهانی دوم بود.

یک سال بعد در 1954 جایزه ی ادبی انجمن فدرال صنایع آلمان را از آن خود کرد. در همین سال بود که " خانه ی بی سرپرست" را نوشت رمان کوتاهی که مشکلات دو پسر بچه که والدین خود را در جبهه ی روسیه از دست می دهند را توصیف می کند.

در 1955 جایزه ی "تریبون دو پاری" را از آن خود کرد و " نان سالهای جوانی" را به خوانندگان خود عرضه کرد. کتابی که داستان سالهای قحطی و گرسنگی را از زبان مرد جوانی مطرح می سازد که خود در بحبوحه ی این دوران زندگی نموده و تمامی این زمان را پشت سر گذارده است و در کنار این مضمون یک عشق پاک و زیبا را به دور از مادی گرایی زندگی روزمره لمس می کند.

نویسنده ی آلمانی برای اولین بار در سال 1956 به ایرلند سفر کرد و یک سال بعد "یادداشتهای روزانه ی ایرلند" را به خاطر علاقه ی که به این کشور پیدا کرده بود به رشته ی تحریر درآورد.

1961 سالی که دیوار جدایی برلین در حال قدبرافراشتن بود به چکسلواکی، ایتالیا و یوگسلاوی سفر کرد و در همین سال جایزه ی ادبی کلن را از آن خود کرد.

در سال 1962 برای با دوم به ایرلند سفر کرد و دو داستان به نام های " وقتی جنگ در گرفت" و " وقتی جنگ پایان یافت" را نوشت که در ابتدا با عنوان آسیای قهوای مادر بزرگم در یک برنامه ی رادیویی اجرا شد.

سال 1963 "عقاید یک دلقک" 1964 " جدایی از گروه" از او منتشر شد.

بل در عرصه ی سیاست به دنبال برخی تصمیمات سوسیال دمکراتها از آنها جدا شد و در سال 1956 در جریان ائتلاف بزرگ به حزب دموکرات مسیحی پیوست و چندی بعد به روسیه سفر کرد.

" پایان یک ماموریت" را در 1966 نوشت و 1971 "سیمای زنی در میان جمع" را که طولانی ترین رمان اوست. رمانی که شخصیت زنی چهل و هشت ساله را در کنار انسان های دیگر بررسی می کند.

در سالهای 1971 ریاست انجمن قلم آلمان را به مدت یک سال عهده گرفت و این در حالی بود که همزمان از همان سال 1971 تا سال 1974 به عنوان رئیس انجمن بین المللی قلم مشغول به کار بود.

در سال 1972، درست چهل و چهار سال بعد از توماس مان او نخستین نویسنده ی آلمانی بود که جایزه ی ادبی" نوبل" را برای خودش و کشورش به ارمغان آورد.

در سال 1973 در سفری که به روسیه داشت از آزار و تعقیب نویسندگان در شوری انتقاد کرد و موجبات انتشار دست نوشته های سولژنیستین را در غرب فراهم آورد. سولژ پس از رانده شدن از روسیه مدتی میهمان بل بود.

سال 1974 " آبروی از دست رفته کاترینا بلوم" که حکایتی از درگیری های سیاسی در آخرین دهه ی زندگیش به شمار می رود را نوشت.

سال 1976 بل به همراه همسرش از کلیسای کاتولیک بیرون آمدند.

1979 بازتابی از وضعیت اجتماعی مردم آلمان را در دهه ی هفتاد در رمان "شبکه ی امنیتی" به تصویر کشید.

بعد از مرگ هاینریش بل نویسنده ی آلمانی در شانزدهم ژوئیه سال 1985 در سن شصت و هفت سالگی آخرین رمانش با نام "زنان در چشم انداز روخانه" انتشار یافت.

جسد او در نزدیکی زادگاهش در بورنهایم – مرتن به خاک سپرده شد.

منبع:سید علی موسوی/کتاب نیوز

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی