در باره ی شمس تبر یزی
شمس الدین محمد بن ملک داد تبریزی از شگرف ترین ستاره های آسمان عرفان و ادب فارسی است . شمس به دو دلیل اهمیت دارد . نخست بدلیل اقوالی که به او منتسب است و درکتاب مستطاب مقالات شمس گرد آمده و دیگر به سبب آنکه ،او بود که توانست ازمدرس ، فقیه ،واعظ ،سجاده نشین با وقاقونیه یعنی مولوی ، عارفی شیفته و شاعر رطلب اللسان بسازد که زیباترین منظومه عرفانی ایران را بیافریند.
تحصیلات رسمی و حرفه ای : شمس از همان آغاز کودکی به فرا گرفتن اصول دین و حقایق دین محمدی (ص) پرداخت. عشق به فراگیری اصول دین و سخنان روح بخش کلام الهی و عشق به سیرت محمدی او رابه مجالس وعظ و خطابه ومحافل دینی و علمی آن زمان کشیدو کام او را سیراب کرد.
استادان و مربیان : شیخ ابوبکر تبریزی ، رکن الدین سجاسی ، باباکمال خجندی و شیخ اوحد الدین کرمانی،از جمله استادان شمس بودند.
وقایع میانسالی : شمس چون روحی دیر آشنا و غریب داشت و سرانجام درقله قاف معرفت و معنویت طلوع نمود.
فعالیتهای آموزشی : شمس در ادبیات فارسی وعربی ودانش های متداول زمان خود سر آمد و در طریقت و عرفان ره پویی تمام و به حق رسیده بود. شمس الدین مدتی در ازروم به شغل معلمی پرداخت و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان رابرعهده گرفت ولی دراین شغل ماندگار نشد.
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : شمس که در پی معرفت و شناخت بیشتر از جهان پیرامون خودبود، سفرهای بسیاری در زمان حیات خود نمود و با بزرگان بسیاری به حشر و نشر پرداخت، تا خوشه چین علوم مختلف گردد. شمس از عوام الناس گلایه و انتظار نداشت . آنچه که جان و روان اورا آزار می داد رفتار و کردار علمای دین و پیشوایان بی خبر از حقیقت دین بود ه است
آرا و گرایشهای خاص : شمس پیوسته سفر میکرد و در پی آن بودکه سوخته و قابلی بیابد تا آتش درخرمن او بزند . حکمت دیدار رابه او ارزانی دارد ،چون معتقد بود که حکمت سرگونه است . گفتار ،کردار ، دیدار . حکمت گفتار عالمان را است و حکمت کردار عابداران است و حکمت دیدار عارفان را است . تااینکه در قونیه ،مولوی را دیده و چنان آتشی در وجود او برافروخت که آن سجاده نشین را درمیانه بازار به سماع و قمار عاشقانه واداشت.
برگرفته از:تاریخ ما
- ۹۰/۰۹/۰۸