اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

نسیم شمال

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۱۱:۴۸ ب.ظ
 

سیداشرف الدین قزوینی، معروف به گیلانی، فرزند سید احمد حسینی قزوینی، به سال ۱۲۸۷ هجری قمری در قزوین به دنیا آمده و شش ماه بوده که یتیم مانده و در یتیمی ملک و مال و خانه اش را غصب کرده اند و او دچار فقر و تنگدستی شده است. در جوانی به عتبات رفته و چندی در کربلا و نجف زیسته و بعد شور میهن پرستی او را به ایران کشیده است. سید به قزوین آمده و از آنجا در بیست و دو سالگی به تبریز رفته و با پیری روشن ضمیر آشنا شده است. دوره ی تحصیلات مقدماتی را در تبریز گذرانده و هیئت و جغرافیا و صرف و نحو و منطق و هندسه و علوم متداول دیگر را آموخته و چندی بعد به گیلان آمده و در رشت اقامت گزیده و از رشتیان نوازش ها و مهربانی ها دیه و نخستین شعرهای خود را همانجا سروده است.
سید اشرف در سال ۱۳۲۵ هجری قمری روزنامه ادبی و فکاهی کوچکی به نام «نسیم شمال» در رشت منتشر کرد که تا انحلال مشروطه دایر بود. در سال ۱۳۲۶ که مجلس بمباران و روزنامه ها و انجمن ها برچیده شده، نسیم شمال نیز متوقف گشت و در سال ۱۳۲۷ پس از فتح تهران دوباره انتشار یافت. سید اشرف الدین در سال ۱۳۳۳ به تهران آمد و روزنامه نسیم شمال را در تهران دایر کرد.
سیداشرف محبوبترین و معروفترین شاعر ملی عهد انقلاب مشروطه است. وی اشعار فکاهی و انتقادی خود را هر هفته در روزنامه اش چاپ می کرد و به دست مردم می داد. هنگامی که روزنامه فروشان دوره گرد فریاد را سر می دادند و روزنامه را اعلان می کردند، مردم از زن و مرد و پیر جوان و باسواد و بی سواد هجوم می آوردند و روزنامه را دست به دست میگرداندند. در قهوه خانه ها، در سرگذرها و در جاهایی که مردم گرد می آمدند، باسوادها برای بی سوادها می خواندند و مردم حلقه می زدند و روی خاک مینشستند و گوش میداند. نام این روزنامه به اندازه ای بر سرزبان ها بود که همه جا سیداشرف الدین را آقای «نسیم شمال» صدا می زدند.
شعرهای سیداشرف الدین هر چند به بلندی سخن گویندگان کلاسیک نمی رسید، اما از حیث ترکیب عبارات و سبک بیان بر بسیاری از اشعار فکاهی و سیاسی آن زمان برتری دارد. قسمتی از اشعار وی، اقتباس یا ترجمه آزدای است از اشعار میرزا علی اکبر طاهرزاده صابر، صاحب هوپ هوپ نامه که سیداشرف الدین آنها را در اختیار فارسی زبانان آن روز، که تشنه آزادی و خواهان برانداختن رژیم کهنه و فرسوده احتماعی بودند، قرار می داد. دفاع از استقلال ایران و دشمنی با تجاوزکاران بیگانه بزرگترین هدف هنری او بوده است که همه در قالب اشعار گرم و آتشین و با سیک و روش هزل آمیزی که از صابر آموخته بود، نمایش می داد. اشعار اصیل او نیز، که تحت تاثیر مستقیم صابر سروده شده، پر از طنز خفیف و در عین حال کوبنده است. در این سروده ها وطن فروشان، خیانتکاران و دشمنان آزادی و کلیه کسانی که دربند کشور و مردم نبودند به باد استهزا و ریشختند گرفته شده اند.
سیداشرف مردی ساده، مهربان، بخشنده و بی اعتنا به مال دنیا و به تمام معنی حامی و طرفدار طبقات زحمتکس بود، آزادکی و آزاداندیشی این مرد عجیب بود، اندک تعصبی در او نبود. لطایف بسیار به یادداشت، قصه های شیرین می گفت، هر چه می سرود، بدون یادداشت از بر می خواند، در سراسر زندگی مجرد زیست تا سرانجام در سال ۱۳۴۵ هجری قمری شایع شد که وی به بیماری جنون مبتلا شده است. بدین علت با دستاویز او را به تیمارستان بردند. چند سالی به حال فقر و تنگدستی و بیماری زنده بود تا در ذیحجه سال ۱۳۵۲ هجری قمری چشم از جهان فروبست.

آخ عجب سرماست ....
آخ عجب سرماست امشب ای ننه ما که می میریم در هذا السنه
تو نگفتی می کنیم امشب الو تو نگفتی میخوریم امشب پلو
نه پلو دیدم امشب نه چلو سخت افتادیم اندر منگنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
این اطاق ما شده چون زمهریر باد می آید زهر سو چون سفیر
من ز سرما می زنم امشب نفیر می دوم از میسره بر میمنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
اغنیا مرغ مسما می خورند با غدا کنیاک و شامپا می خورند
منزل ما جمله سرما می خورند خانه ما بدتر است از گردنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
اندرین سرمای سخت شهر ری اغنیا ژیش بخای مست می
ای خداوند کریم فرد و حی داد ما گیر از فلان الطزنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
خانباجی می گفت با آقا جلال یک قرن دارم من از مال حلال
می خرم بهر شما امشب زغال حیف افتاد آن قرآن در روزنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
می خورد هر شب جنا مستطاب ماهی و قرقاول و جوجه کبات
ما برای نان جو در انقلاب وای اگر ممتد شود این دامنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
تخم مرغ و روغن و چوب سفید با پیاز و نان گر امشب می رسید
می نمودم اشکنه امشب ترید حیف ممکن نیست پول اشکنه

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی