اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

در باره ی یک نویسنده/سید محمد علی جمال زاده (44)

چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۰، ۰۱:۲۱ ب.ظ
 

 

سید محمد علی جمال زاده فرزند سید جمال الدین واعظ در سال 1270 در اصفهان متولد شد . پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به بیروت رفت و در سال 1915 به دعوت انجمن ملیون ایران برای مبارزه علیه روس و انگلستان عازم برلن شد. بعد از پراکنده شدن جمع ملیون ، مدتی در برلن ماند و از آنجا به ژنو رفت و در دفتر بین اللملی کار ، در ژنو شروع به فعالیت کرد . وی در دوران جنگ جهانی دوم در ژنو منزوی شد و دل به به خواندن و نوشتن مقالات و داستان های خود خوش کرد . جمالزاده در عهد زمامداری رضاشاه تقریبا خاموشی گزید ولی در مواردی نیزکارهایی همچون نشر « مجله علم و هنر » را در ژنو به انجام رساند. با فرارسیدن شهریور 1320 حیات ادبی او شروع شد و چند داستان در تهران از او به چاپ رسید که مهمترین آن « یکی بود یکی نبود » با سبکی خاص ، نگاه ها را به سو ی آثار او معطوف ساخت . جمال زاده تا پایان زندگی در ژنو به سر برد و سرانجام در سال 1376 دار فانی را وداع گفت .
والدین و انساب : پدر وی سید جمال الدین واعظ اصفهانی (در اصل همدانی) از سادات جبل عامل (صدر) بود. جمالزاده در مورد نسب و کینه خود چنین می گوید: « پدر پدر من، یعنی پدر بزرگ من،اسمش سید عیسی صدر بود. در شهر همدان ملا بود شاه عباس صفوی اینها را از (جبل عامل) آورده بود به ایران.» از سوی مادر نیز نسبش به اصفهان می رسد . [ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص374 ،]
خاطرات کودکی : جمالزاده الفبا را در سن چهار سالگی نزد زن دایی اش آمنه بیگم که زن مؤمن و با سوادی در اصفهان بود قرار گرفت.با فراگیری الفبا ابجد و هوز در محله نوبه مکتب ملا محمد تقی (ملا قم تقی) که در یکی از بالاخانه های مسجد سید در محله بید آباد واقع بود سپرد. جمالزاده مجددا“ از این مکتب به مکتب دیگری که در یکی از بالاخانه های مسجد علیقلی آقا در (محله میرزاها) در نزدیک قبرستان (آب پخشان) رفت و نزد آخوندی بنام ملاطاهر فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت. اما وی در این مکتب نیز ماندگار نشد،مادرش این بار او را در راستای بازار بیدآباد نزد میرزا حسن صحاف کسی که کتاب های پدرش را صحافی می نمود به شاگردی گذاشت، جمالزاده در نزد این شخص هم شاگردی می نمود و هم درس می خواند،او می گوید: تازه آنجا معنی خواندن و نوشتن را تا حدی فهمیدم و کم و بیش دستگیرم شد که منظور از یاد گرفتن این علامت های کج و معوج که به نام حروف و حرکات چون کرم های زیانکاری از این دوره کودکی مغز و ریشه عمر اطفال معصوم می افتند و تا دم مرگ شیره جانشان را می مکند چیست.»[ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : کودکی جمالزاده با خاطراتی زیبا از کوچه های تودر توی شهر تاریخی اصفهان ،مساجد و مناره ها، حمام ها و دکانها، مکتبخانه ها و درس و بحث ها، بازی و نشست و برخاست با فرزندان ملک المتکلمین و دید و بازدیدها پدر آغاز شده است و در تلاشها و مبارزات سیاسی همراه وی در پای منبر وشنیدن خطابه های آتشینش، تشنج ها،و سؤقصدها در تهران ادامه یافته است. [ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
تحصیلات رسمی و حرفه ای : جمالزاده پس از گذراندن دوره تحصیل در مکتبخانه به مدرسه آخوندها و طلاب علم رفت. این مدرسه در دهنه بازار بید در کنار نهر معروف به (ماری بابا حسین) قرار داشت. باتوجه به صغرمن عمامه به سر نهاد و به صورت طلاب علوم دینیه در آمد. آخوندی به نام حاجی آخوندی بدون مقدمه صرف و نحو عربی را با کتاب (جامع المقدمات) به آنها تدریس نمود. درهمین زمان مدرسه ای به طرز جدید باز توسط میرزا علی خان و حاجی جواد (صراف) باز شد. البته این مدرسه عمر بسیار کوتاهی داشت زیرا این مدرسه را تعطیل گردید. جمالزاده بعد از این جریان برای مدتی از درس و مدرسه دور ماند تا آنکه مادرش با خبر شد که در محله شاشان (شهشان،شاه شاهان) سید با سواد و انگلیسی دانی به نام میر سید علینقی خانه مسکونی خود را به صورت مدرسه ای در آورده است و شاگرد قبول می کند، بنابراین مادرش او را به این مدرسه فرستاد که این مدرسه نیز بعد از مدتی تعطیل شد. بدلیل مسائل سیاسی در سال 1321 جمالزاده به اتفاق خانواده به تهران رفتند . در تهران پدرش او را به مدرسه (ثروت) فرستاد.در مدرسه ثروت کتابهای جغرافیای محمد صفی خان ،هندسه علی خان،مارگو برای فرانسه،کتاب دیگری به نام متود که گویا از تالیفات عباسقلی خان بود تدریس می شد. قبل از آنکه جمالزاده از این مدرسه فارغ التحصیل شود، پدرش اورا به مدرسه ادب که از موسسات مرحوم حاجی میرزا یحیی دولت آبادی سپرد. او تحصیل در این مدرسه را ادامه داد تا آنکه در این زمان دولت ایران چند نفر معلم فرانسوی برای مدرسه دارالفنون استخدام نمود، بدلیل خالی بودن کلاسهای درس این معلمان که عموما“ گیاه شناسی ،حیوان شناسی،و شیمی و غیره بود وزارت معارف وقت (امروز وزارت فرهنگ) عده ای از شاگردان مدارس تهران (رشدیه ،علمیه ،آلیانس،اقدسیه ،سیاسی،سادات ،اسلامی و ثروت...) را انتخاب نموده و به دارالفنون فرستادند که از جمله این شاگردان جمالزاده بود.شیوه تدریس این معلمان به زبان فرانسه بود لذا شاگردان به دلیل عدم آشنایی با این زبان در فراگیری دروس مشکل داشتند لذا میرزا محمد علی خان فروغی و برادرش میرزا ابوالحسن خان که فرانسه می دانستند سمت مترجمی یافتند وشب ها درس ها را در نزد معلمان فرانسوی حاضر می کردند و روزها به شاگردان یاد می دادند جمالزاده از دارالفنون چنین تعریف می کند: من بچه سید معمم نا بالغ سر درس علم « استوئولوژی » یعنی از رفقا از قلعه کبری که دخمه زردشتیان و در بیرون دروازه شاهزاده عبدالعظیم دست چپ واقع بود با تمهیداتی یک جمجه به دست آورده بودیم و با نخود خام سوراخ و ثغبه آن را پر کردیم و حداکثر در آن وارد کردیم تا نخودها باد کرد و استخوان های جمجمه را در هم ترکانید و ما توانستیم درس خود را استخوان به دست یاد بگیریم. دو سالی نگذشت که جمالزاده توسط پدرش برای تحصیل به بیروت رفت . سن جمالزاده در این اوقات از دوازده سال در گذشته بود. تمایل وی به تحصیل در دانشگاهها سبب عزیمتش به اروپا شد. جمالزاده با پایان بافتن تحصیلات دوره متوسطه برای تحصیل در رشته حقوق از طریق مصر به فرانسه عزیمت نمود. به توصیه ممتاز السلطنه سفیر ایران به لوزان در سوئیس رفت. تا پایان 1329 قمری در لوزان مانده و بقیه تحصیل خود را در دیژون فرانسه ادامه داد و در سال 1323 فارغ التحصیل شده است. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 792 - یاد سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
خاطرات و وقایع تحصیل : جمالزاده در دوران تحصیل در بیروت پدر خود را از دست داد. در این زمان اوضاع سیاسی ایران دگرگون شد. محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادیخواهان به سرنوشتی دچار شدند. سید جمال ( پدر جمالزاده ) پنهانی خود را به همدان رسانید تا به عتبات برود. ولی در آنجا به چنگ عمال دولتی افتاد و چون او را به دستور دولت به حکومت بروجرد تحویل دادند در این شهر به اراده حاکم امیر افخم به طناب انداخته و مقتول شد. در مدت تحصیل در اروپا مهمترین حادثه ای که به وقوع پیوست جنگ جهانی بود. وقوع جنگ جهانی موجب تشکیل کمیته ملیون ایرانی به زعامت سید حسن تقی زاده ، دربرلن ، برای مبارزه با روس و انگلیس شده یکی از ایرانیانی که به همکاری در این کمیته دعوت شد سید محمد علی جمالزاذه بود. او در سال 1915 به برلن رفت و تا سال 1930 در این شهر زیست. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 792 - یاد سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
فعالیتهای ضمن تحصیل : جمالزاده در زمان تحصیل در مدرسه لازاریست ( عین طوره ) اندک اندک با نویسندگی به معنای جدید کلمه آشنایی یافته و با روزنامه لاکروآ ( Croix = صلیب )همکاری نمود که البته در این راه سوی حاصل نکرد. [ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
هم دوره ای ها و همکاران : جمالزاده با مستشرقان ناموری چون ژ.مارکورات، و گایگر،ایگن متیوح ،اسکارمان آشنا شد. و از هم سخنی با آنان دامنه اطلاعاتش نسبت به کتاب های اروپایی درباره مشرق گسترش یافت و بر راه و روش اروپایی تحقیق آگاهی یافت. جز این با ایرانیان دانشمندی چون محمد قزوینی،سید حسن تقی زاده، میرزا فضاعلی آقا تبریزی (موسوی) آشنایی و همکاری یافت و از نشست و برخاست با اقران خود چون حسین کاظم زاده ایرانشهر، ابراهیم پور داود،محمود غنی زاده،سعدالله خان درویش، مهدی ملکزاده، سود جست. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378، ص 791 ]
همسر و فرزندان : جمالزاده در مدت اقامت در فرانسه با دختر خانمی فرانسوی به نام ژوزفین ازدواج نمود البته این اولین ازدواج جمالزاده بود و او در زمانی که در دفتر بین المللی کار عضویت داشته ازدواج دیگری نیز نموده است. [ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص374 - برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 794 ]
زمان و علت فوت : جمالزداه روز هفدهم آبان 1376 در شهر ژنو- کنار دریاچه لمان-در سن یکصدو شش سالگی درگذشت. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378، ص 791 ]
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : جمالزده پس از تعطیلی مجله کاوه به عنوان مترجم به خدمت سفارت ایران در برلین در آمد و سپس سرپرستی محصلین ایرانی به او واگذار شد. حدود هشت سال در این کار بود تا این که از سال 1931 به دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست و در سال 1956 بازنشسته شد. پس از برلین به ژنو مهاجرت کرد و تا پایان عمر در این شهر بود. در این مدت چند دوره به نمایندگی دولت ایرانی در چلسات کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش شرکت کرد. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 793 ]
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : جمالزاده در سال 1915 به برلن رفت . سپس با ماموریتی از سوی کمیته ملیون به بغداد کرمانشاه اعزام شد . در بغداد با همکاری پورداود نشریه « رستاخیز را انتشار داد و در کرمانشاه عشایر کرد و لرد را علیه دشمنان ایران به مبارزه دعوت کرد و ارتش ملی تشکیل داد اما موفقیتی حاصل ننمود . جمالزاده در سفر مجددخود به برلن به اتفاق تقی زاده مجله سیاسی ـ فرهنگی « کاوه را انتشار داد و در شماره پانزدهم ژوئیه 1916 میلادی ، نخستین مقاله خود را با عنوان « وقتی که ملتی اسیر می شود » به چاپ رساند . در سال های 1310 تا 1320 کمی از فعالیت های فرهنگی وی کم شد جز این که به عنوان « عضو وابستة فرهنگستان ایران انتخاب شد . در زمان جشن هزارة فردوسی منحصرا یک مقاله با نام « نه اندر نه آمد سه اندر چهار » از او در « فردوسی نامه » مهر 1313 چاپ شد . در جشن هفتصد ساله تالیف گلستان سعدی ، کتابچه ای به نام « پندنامه سعدی » منتشر کرد ( 1317 ) . از جمله کارهای دیگر او در این سال ها : مقاله ای درباره کتاب مندرج در مجله تعلیم و تربیت ، مقاله هایی در مجله موسیقی ، ترجمه قصه ای از آناتول فرانس در مجله مهر ( 1316 ) و ترجمه داستانی از اسکار وایلد در همان مجله ( 1317 ) و چندمقاله در روزنامه « کوشش » از جمله درباره کتاب « زیبا » نوشته محمد حجازی ، حاصل این دوره از نویسندگی جمالزاده می باشد . در سال 1918 میلادی نخستین کتاب خود را با عنوان « گنج شایگان » ( یا اوضاع اقتصادی ایران ) نوشت که پس از از 65 سال ، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران تجدید چاپ شد. در خلال مدتی که سرپرستی محصلین ایرانی را برعهده داشت دوبار و در دوران عضویت دفتر بین المللی کار ، پنج بار به ایران سفر کرد، اما در هریک از این سفرها مدتی کوتاهی در ایران اقامت نمود . شاید نادرست نباشد گفته شود که سال های زندگی او در ایران فقط سیزده سال از عمر دراز او بوده است . و نود و اندی سال را بیرون از ایران زندگی کرده است. جمالزاده همواره تلاش می نمود در مجامع و محافل علمی ـ فرهنگی حضور یابد . یکی از محافلی که او در آن حضور می یافت محفلی به نام « صحبت های علمی ادبی » بود که به طور ماهانه برگزار می شد . او مقدمات پژوهشگری و مقاله نویسی را در همین ایام فراگرفت ؛ مقاله هایی که او در « کاوه » منتشر می نمود ، او را روز به روز در پژوهش و نگارش دلیرتر می کرد . پس از تعطیل شدن مجله کاوه ، به همکاری با جوانانی که در اروپا درس می خواندند و مجله « فرنگستان » را در برلن بنیان نهاده بودند ، شتافت ومقاله هایی در آن مجله به چاپ رسانید . با متوقف شدن انتشار مجله فرنگستان به روزنامه های ایران رو کرد و در روزنامه های « ایران آزاد ، شفق ، سرخ ، کوشش ، اطلاعات » به چاپ مقالاتی که بیشتر مطالب آن اجتماعی بود ، پرداخت . سپس مدیریت مجله « علم و هنر » را پذیرفت و در برلن انتشار داد . موسس این مجله ابوالقاسم وثوق بود . این مجله بیش از هفت شماره از آن منتشر نشد ( مهر 1306 - بهمن 1307 ). فعالیت های جمالزاده در سال های 1310 تا 1321 بسیار محدود بود . او در این سال ها به عنوان « عضو وابسته فرهنگستان ایران » انتخاب شد . و نیز چند مقاله در نشریات به چاپ رساند . پس از شهریور 1320 با تاسیس مجله های ادبی در ایران ، برای نشریات « سخن ، یغما ، راهنمای کتاب ، وحید ، ارمغان ، هنر و مردم » مقاله نوشت و داستان منتشر کرد . و نیزدر مجله « کاوه » که محمد عاصمی در مونیخ منتشر می کرد مقالات زیادی به چاپ رسانید. از جمله فعالیت های دیگر جمالزاده در خارج از کشور ، ملاقات با هموطنش اعم از ادبا و فضلا یا رجال سیاسی بود و در داخل ایران نیز با اهل کتاب و قلم مکاتبه مداوم داشت ؛ هرکس که به او نامه می نوشت پاسخی به تفصیل دریافت می کرد . [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 791- 807- یاد سید محمد علی جمالزاده ، به کوشش علی دهباشی ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
آرا و گرایشهای خاص: جمالزاده با اینکه در نگارش داستان های خود از نویسندگان اروپایی متاثر بوده ، اما با تمسک به هنر قصه پردازی ایرانی و آفرینش روش های روایتگری به سبک داستان سرایان کهن و کاربرد اصطلاحات و مفاهیم سنتی ، گویی هنوز هم در« محله سید نصر الدین » تهران سکونت دارد و سخنان شیوا و آرمان های داستانی او متعلق به مردم این سرزمین است که در فرهنگ ایرانی زندگی می کنند و از این رو نویسندگان و نقادان ایرانی حق دارند که بگویند : « جمالزاده از ایرانی ترین نویسندگان معاصر ایرانی ترین نویسندگان معاصر ایران است » . جمالزاده فعالیت نویسندگی را با پژوهش آغاز کرد و پیش از آن که به داستان نویسی مشهور گردد ، نویسندة مباحث تاریخی و سیاسی و اجتماعی به شمار می آمد ؛ وی به مناسبت پیشگامی در نوشتن داستان کوتاه به اسلوب اروپایی ، بی گمان مبتکر و موسس این سبک بوده است . [ لحظه ای و سخنی با سید محمد علی جمالزاده ، گردآوری و تنظیم مسعود رضوی ، تهران : انتشارات همشهری ،چاپ اول 1373 ، ص375 ]

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی