اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

مشروطه از نگاه دکتر محمد علی همایون کاتوزیان

دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۱ ب.ظ
 
محمدعلی همایون کاتوزیان اگر فقط و فقط کتاب «اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» را نوشته‌ بود، دِین خود به تاریخ و اقتصاد کشورش را ادا کرده بود، اما او به همین یک کتاب بسنده نکرده و تاکنون بیش از ۲۰ عنوان کتاب در حوزه اقتصاد، تاریخ و ادبیات به نگارش درآورده است. استاد دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه آ
همایون کاتوزیان: مشروطه زایمان زودرس نبود
کسفورد، درباره جنبش مشروطیت به سوالات ما پاسخ گفته است.

***

«مشروطه» و «مشروطه‌خواهی» در ایران، نسبت به بسیاری از همسایگان، دارای قدمت بیشتر است. از نظر شما، انقلاب مشروطه با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران در زمان طبیعی خود به وقوع پیوست، یا زایمانی زودرس در تحولات ایران بود؟

فکر مشروطه در اواسط قرن نوزدهم، آهسته آهسته در میان روشنفکران ایرانی برخاست. پس از حدود نیم قرن که کوشش برای دست‌یافتن به پیشرفت و تجدد از طریق اخذ پاره‌ای از فنون، به ویژه فنون نظامی از فرنگ نتیجه ملموسی نداد، نخبگان ایرانی به این نتیجه رسیدند که توسعه و ترقی، فقط از طریق الغای استبداد و استقرار حکومت قانون ممکن خواهد شد. توجه داشته باشید که منظور از استبداد، دیکتاتوری یا حتی حکومت مطلقه به مفهوم فرنگی هم نبود، بلکه حکومت خودسرانه‌ای بود که در آن قدرت دولت به هیچ قانونی خارج از اراده خودش منوط و مشروط نمی‌شد. مشروطه به قول، شما زایمان زودرس نبود، چون در غیر آن صورت، استبداد سنتی ادامه می‌یافت، اما اینکه ما نتوانستیم از آن بهره‌برداری مناسب کنیم، ناشی از سنت‌های جامعه استبدادی بود.

با توجه به بی‌سوادی عامه مردم ایران و عدم ارتباط بخش گسترده آن‌ها با خارج از کشور، چه تفاوت‌ها و تشابهاتی بین خواست عوام و نخبگان در دستیابی به مشروطه وجود داشت؟ تعریف این دو قشر از مشروطه در چه بخش‌هایی هم‌پوشانی داشت؟

در جنبش‌های انقلابی یا اصلاحی، عوام همیشه دنباله‌رو بوده‌اند. مرحوم سلیمان‌میرزا اسکندری که یکی از جوانان انقلابی عصر مشروطه بود، برای پدرم گفته بود که ما برای تبلیغ نظام مشروطه، به قهوه‌خانه‌ها می‌رفتیم و از جمله می‌گفتیم وقتی مشروطه برپا شود، هر روز در هر خانه یک نان سنگک می‌آورند به اندازه قدِ آدم. در نتیجه عوام به‌‌ همان اندازه که پیشتاز فکر مشروطه نبودند، به‌‌ همان اندازه هم مسئول شکست آن نبودند. به قول ناصرخسرو «از ماست که بر ماست.»

چه عاملی سبب حضور گسترده و فعال زنان در فضای به شدت مردسالار و زن‌ستیز آن روزگار، در انقلاب مشروطه شد؟

همان‌طور که در آن زمان، مردان نخبه وجود داشتند، زنان نخبه هم حضور داشتند و فقط تعدادشان کمتر بود، ضمن آنکه زنان از خیلی از حقوق اجتماعی محروم بودند. این زنان نخبه تا اندازه‌ای که ممکن بود از نهضت مشروطه پشتیبانی کردند، به عنوان مثال، گروهی از زنان جلوی کالسکه مظفرالدین شاه را گرفتند و فریاد زدند اکنون که علما در قم، بست نشسته‌اند، عقد ما باطل شده است یا عده‌ای زنان که برای مجلس اول پیام دادند که حاضرند جواهراتشان را برای تشکیل بانک ملی نثار کنند.

بسیاری از مورخین تاکید دارند که طبقات اجتماعی در انقلاب مشروطه، نقش بسیار مهمی را بازی کرده‌اند. در این زمینه نیز بیش از همه به نقش تُجار اشاره می‌کنند. آیا این تحلیل را قبول دارید؟

انقلاب‌های ایرانی همیشه قیام کل ملت در برابر دولت بوده ‌است. دولت استبدادی در ایران، طبقاتی نبود و همه طبقات با همه تفاوت‌های بزرگی که بینشان بود، رعیت و مقهور دولت بودند. البته منظورم این نیست که فرد فرد مردم، هواخواه و طرفدار مشروطه بودند و کسانی چون محمدعلی شاه و امیربهادر جنگ به مخالفت با آن نپرداختند. منظورم این است که برخلاف انقلاب‌های اروپایی، در جریان انقلاب مشروطه، هیچ طبقه اجتماعی از دولت پشتیبانی نکرد.

نقش تجار هم همان‌گونه که شما اشاره کردید، بسیار مهم بود. اصولا در انقلاب‌ها و قیام‌های اخیر که اساسا شهری بوده‌اند، تجار در تامین مالی انقلابیون نقش عمده‌ای داشتند. دلیل عمده حمایت طبقه تجار از حرکتی مانند مشروطه، این بود که آنان هم از بی‌قانونی خسته شده و خواهان حکومت قانون بودند.

تجربه مشروطه ایرانی به رژیم رضاخان منتهی شد. چرا آن حرکت آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه به سمت تمرکز مطلق قدرت در رضاخان سوق یابد؟

حرکت آزادی‌خواهانه وقتی به ثمر می‌رسد که دست‌یافتن به آزادی، منجر به لجام‌گسیختگی، هرج‌ومرج و سوءاستفاده از موقعیت تازه نشود. پس از انقلاب مشروطه در شهر‌ها، در مطبوعات و حتی در مجلس، هرج‌ومرج شدیدی رخ داد. هرج‌ومرج روی دیگر سکه استبداد و خود، از ویژگی‌های جامعه استبدادی است. در سراسر تاریخ ایران هم شاهدیم که فروپاشی دولت به هرج‌و‌مرج منجر می‌شد و پس از اندک مدتی، مردم دست به دعا برمی‌داشتند که یکی ظهور کند و با چماق استبداد، همه را سرجای خود بنشاند. این اتفاق پس از انقلاب مشروطه هم رخ داد و چند سال پس از آن، مردم می‌گفتند: ملک ایران چوب استبداد می‌خواهد هنوز!

یعنی این سیکل سرنوشت محتوم مشروطه‌خواهی در ایران است؟

ببینید! ملت ایران متاسفانه در اغلب موارد، هرج‌ومرج را به جای دموکراسی گرفته و این دو مفهوم را یکی دانسته است. بی‌جهت نیست که هنگام بروز اندک فرصتی، صحبت از «آزادی بدون قید و شرط» می‌شد که معنای آن، عینا لجام‌گسیختگی است. می‌خواهم بگویم بی‌قانونی دولت و بی‌نظمی ملت دو روی یک سکه‌اند.

تا چه اندازه نقش نخبگان را در ناکامی مشروطه مهم ارزیابی می‌کنید؟

خیلی از نخبگان در آن مقطع، خود عامل ایجاد و حفظ بی‌نظمی بودند. فقط کافی است ببینید در مجالس اول تا چهارم شورای ملی چه خبر بود. در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹)، سید محمدرضا مساوات که از روشنفکران انقلاب مشروطه بود به سیدحسن تقی‌زاده که او هم از برجستگان آن عصر بود، نوشت:فوق‌العاده از این اعمال ما ضرر و خسارت بر ملت و مملکت وارد آمده است... و من در این آتش فکر و اندیشه، مدام می‌سوزم که از چه راهی می‌شود تدارک کرد... یا آنکه طوق این لعنت تا قیامت به گردن تقی‌زاده و مساوات خواهد ماند...»

برخی وارداتی‌ بودن مفهوم مشروطه را یکی از مهم‌ترین عوامل ناکامی آن در یک سده اخیر می‌-دانند. این ادعا را قبول دارید؟

تا اواسط قرن نوزدهم، استبداد یعنی حکومت خودسرانه و نامشروط به قانون، طبیعی یعنی یگانه شیوه حکومت شناخته می‌شد. قیام‌های سنتی ایران بر ضد ظلم بودند و می‌خواستند یک حکومت استبدادی عادل را جانشین حکومت استبدادی ظالم کنند، اما در مقطع مشروطه، نخبگان ایرانی با مشاهده شیوه‌های حکومت در اروپا دریافتند که می‌توان و باید حکومت قانون را جانشین استبداد کرد. گمان نمی‌کنم که این اکتشاف به خودی‌خود زیانبار بوده باشد. آنچه خود ما با مشروطه و حکومت قانون کردیم، امر دیگری است.

طرف‌های خارجی درگیر در ماجرای مشروطه یعنی بریتانیا و روسیه در کجای سپهر سیاست ایران قرار می‌گرفتند و کارنامه آن‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

روسیه تا اواخر سلطنت محمدعلی شاه از دولت او پشتیبانی کرد. در انگلستان اما جناح‌های گوناگون نظرات متفاوتی داشتند. اجازه بست‌نشینی در سفارت انگلستان، به‌ هیچ‌وجه نظر یگانه و یکپارچه انگلیسی‌ها نبود. به‌ هر حال، پس از عقد پیمان ۱۹۰۷ بین روسیه و انگلیس، آن‌ها هم مختصر حمایتی را که از مشروطه می‌کردند، کنار گذاشتند. در مرحله اول کسانی مانند ادوارد براون که طرفدار آزادی‌خواهان بودند، نفوذ بیشتری داشتند ولی بعدا کسانی که پیمان با روسیه را مهم‌تر می‌دانستند دست بالا را داشتند.

در پایان به نظر شما مشروطه ایرانی در این یک سده چه دستاوردهایی برای ایران و ایرانیان داشته است؟

دست‌یافتن به نوعی تجدد، مجلس شورا، هیات وزیران، قوه قضائیه و... همه و همه از انقلاب مشروطه ناشی می‌شود. می‌توان این‌ها را دستاورد این انقلاب دانست.

برگفته از:تاریخ ایران ما

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۱)

  • علی (سرباز یا اسیر؟!)
  • سلام
    اینجور که شنیدم خدمت سربازی فقط در 7 کشور دنیا اجباری است و 1 از اون 7 کشور ما هستیم . با خوب یا بدش کاری ندارم . گرچه شخصا با اجبار در هر کاری حتی خدمت سربازی مخالفم . اما فکر می کنم چون در اکثر کشورها خدمت سربازی داوطلبانه باشد امکانات و شرایط بهتری هم برای اونها فراهم باشه .
    اما متاسفانه نه تنها در ایران خدمت (سربازی) اجباری است ،حتی به ما اینجور تلقین کردن یا فهماندن که خدمت (سربازی) یعنی زندگی در سخت ترین شرایط ممکن و شکستن غرور سربازها ، حتی با انواع تحقیرها !!!
    متاسفانه گاهی از سربازها به اندازه حیوون کار می کشن یا خدمت می گیرن و گاهی مثل حیوون با اونها رفتار می کنن و غرور اونها رو له می کنن می شکنن !! اون هم با انواع تحقیرها !!!
    متاسفانه از سربازها با کمترین حقوق ممکن حتی در بعضی جاها بیش از 16 یا 17 ساعت در سخت ترین شرایط به خدمت می گیرن و به اونها حتی با مدرک لیسانس 50 هزارتومان حقوق میدن . دوستم می گفت خوبه من مجردم و زن و بچه ندارم . گفت کسانی هستند که مثل من در اینجا با این شرایط خدمت می کنن (با ماهی 50 هزارتومان) و شرمنده زن و بچه هاشون هستند از اینکه نمی تونن پولی برای زن و بچه هاشون بفرستند حتی گاهی این 50 هزارتومان رو هم برای اونها می فرستند و خودشون هیچی ندارند برای خرج کردن اون هم در شهر بزرگی مثل تهران !!!
    البته گفت خیلی وقته تصویب شده که حقوق سربازها به 120 هزارتومان افزایش پیدا کنه اما بعد از چند ماه تصویب این طرح ،هنوز اجرا نشده !!!
    ... متاسفانه خیلی ها از خدمت ( سربازی) فرار می کنن یا در اونجا خود کشی می کنن یا سعی می کنن هر طور شده خدمت (سربازی) نرن و خیلی ها به افسردگی های شدید دچار شدن ...
    با این مقدمه شما رو دعوت می کنم مطلبی که با عنوان (سرباز یا اسیر ؟! ) نوشته ام را بخوانید و حتما نظر بدین . شاید مطلب کمی طولانی باشه اما حتما ارزشش رو داره تا آخر بخونین و بعد نظر بدین . ممنون یا حق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی