اُ هنری O’Henry نام مستعار، (نام واقعی ویلیام سیدنی پورتر William Sydney Porter) نویسنده امریکایی (1862-1910) اهنری فرزند پزشکی بود ساکن کارولینای شمالی. در پانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و مدت پنج سال در درمانگاه پدر و داروخانه عمویش به کار اشتغال یافت و از نوجوانی استعداد خود را در هنر نویسندگی آشکار کرد. در 1882 به تگزاس رفت، دو سال در مزرعهای به سر برد و کمی زبان فرانسوی و آلمانی و اسپانیایی آموخت و کار نوشتن را آغاز کرد. از 1885 تا 1894 به شغلهای گوناگون مانند حسابداری و صندوقداری بانک اشتغال یافت، سپس با روزنامه فری پرس Free Presse که در دیترویت Detroit انتشار مییافت، همکاری کرد و داستانهای خود را در آن انتشار داد. در 1895 به هیوستن رفت و در روزنامه دیلی پست Daily Post ستون وقایع را به عهده گرفت و در 1896 به اتهام سرقت از بانکی که در آن کار میکرد، به دادگاه احضار شد. ظاهراً از این اتهام تبرئه میشد، اما به سبب هراسی که یافته بود، به امریکای جنوبی گریخت و تا 1898 در آنجا ماند و همین که به علت بیماری همسر به میهن بازگشت، به دادگاه احضار شد. این بار به پنج سال زندان محکوم گشت که به سبب رفتار پسندیدهاش به سه سال و نیم تقلیل یافت. اهنری در زندان داستانهای مختلفی با نامهای مستعار انتشار داد و پس از آزادی در 1902 در نیویورک ساکن شد و داستانهای متعددی که غالب آنها از مشاهدات و تجربههای او در این شهر بزرگ مایه گرفته بود، انتشار داد که او را به شهرت رساند. اهنری در حدود ششصد داستان کوتاه نوشت که ابتدا در مجلههای گوناگون منتشر میشد و هرسال تا هنگام مرگ یک یا دو جلد از مجموعه آنها را انتشار میداد. چهار جلد نیز پس از مرگش به چاپ رسید. اولین مجموعه داستانهای کوتاه اهنری مجموعه چهار میلیون The Four Million در 1899 منتشر شد که از مشهورترین مجموعه داستانهای او به شمار آمد و مقصود چهار میلیون نفر مردم ساکن شهر نیویورک پنجاه سال پیش است. در داستانهای این مجموعه روابط خانوادگی زن و شوهرها به صورتهای گوناگون وصف شده است و از همه تأثرانگیزتر داستان هدیه شب عید است. زن و شوهر جوانی در شب عید عزیزترین چیزها را از دست میدهند تا برای یکدیگر هدیهای بخرند، زن گیسوان زیبای خود را میفروشد تا زنجیری برای ساعت شوهر بخرد و شوهر ساعت را میفروشد تا برای گیسوان زیبای زن خود شانه فراهم کند. بعضی از داستانها نیز کشمکشهای مداوم زن و شوهر را نشان میدهد و بعضی حالات شاعرانهی زیبایی را نمودار میسازد. مجموعه داستان چراغ آراسته The Trimmed Lamp (1902) به طور کامل استعداد طنزنویسی اهنری را آشکار ساخت. دل باختر Heart of the West (1912) بیشک بهترین مجموعه داستان اهنری به شمار میآید که در آن قریحه طنزنویسی، احساس و گویایی همراه با نبوغ و قدرت ابداع، اثری دلنشین و پرجاذبه پدید آورده است که گوشههایی از زندگی شخصی او را آشکار میسازد. اهنری بعضی از موضوعهای خانوادگی را در این داستانها به مسخره کشیده و با طنزی بدیع و به نحوی صادقانه لحن گفتگوی مردم امریکا را قبل از جنگ نشان داده است. از مجموعه داستانهای دیگر اوهنری این مجموعههاست: کلمها و شاهان Cabbages and Kings (1904)، صدای شهر The Voice of the City (1908)، جادههای سرنوشت Roads of Destiny (1909)، ششها و هفتها Sixes and Sevens (1911). در 1937 آثار کامل اهنری The Complete Works of O.H. و در 1945 بهترین داستانهای کوتاه اهنری Best Short Stories of O.H. به چاپ رسید. اهنری از بیماری سل در بیمارستان درگذشت. وی در ادبیات امریکا نوعی از داستان کوتاه را وارد کرد که در آنها گرهها و دسیسهها در پایان داستان به طرزی غافلگیرانه و غیرمنتظر گشوده میشود. در داستانهای اهنری مطایبه، طنز، مزاح و خوشطبعی و پایان رندانه بر زمینه احساس مهر و عطوفت قرار گرفته است.
اهنری نیز مانند بسیاری از طنزنویسان بزرگ، حزن و ملال خود را در نقابی از نکتهسنجی و بذلهگویی میپوشاند، در حالی که اشخاص داستانهایش از بشر واقعی حکایت میکنند و در لفاف قصههای رؤیایی و خیالانگیز پیچیده میشوند. انجمن علم و هنر، جایزهای به نام اهنری برقرار کرد که هرسال به بهترین داستانهای کوتاه امریکایی تعلق میگیرد. از بسیاری از داستانهای وی فیلم سینمایی ساخته شده است.