فولکلور (ادبیّات شفاهی مردم ) بخشی از کتاب مونوگرافی بناب/ آماده ی انتشار
فولکلور (ادبیّات شفاهی مردم)
دستاوردها و آفرینش های ذوقی و هنری و فکری و معنوی هر ملّتی که از نسلهای گذشته سینه به سینه و دهان به دهان بطور شفاهی "آغیز ادبییاتی" منتقل شده است را فولکلور میگویند.
با مطالعهی فولکلور هر قومی میتوان به عمق احساسات و افکار و اندیشهها و باورهای آن قوم پی برد و فراز و نشیب زندگی مادّی و معنوی و تاریخی و سرگذشتش را بررسی و بازخوانی و بازسازی کرد.
کنکاش یک پژوهشگر مردم شناس در چند و چون فرهنگ شفاهی مردم کمتر از جستجو و کاوش یک گذشته پژوه و باستان شناس خبره در اعماق و زوایای یک اثر سترگ باستانی نیست.
اگر باستان شناس دانشمند در صدد است به مدد محسوسات نقبی به هزار توی ذهن و اندیشه و ذوق گذشتگان بزند، پژوهشگر مردم شناس نیز به کمک فرهنگ شفاهی باز مانده از پس هزاره ها به شناسایی ظرایف و طرایف ذوقی و ذهنی و خیالات دور و دراز و زیبایی شناسی و باریک بینی مردمان دیرزیسته ی روزگاران کهن می پردازد.
چه بسا که حاصل تأمّل و تعمّق یک پژوهشگر مردم شناس بر روی واژه ای یا عبارتی یا مثلی و کنایه ای و از این قسم، نتیجه ی عظیم زیبایی شناختی و روان شناختی و انسان شناختی در بر داشته باشد.
یافتن یک عبارت و اصطلاح و ایماژ متروک یا رو به فراموشی، کمتر از یافتن یک عتیقه ی زیرخاکی گران سنگ نیست، چرا که هر دو آیینه ی تمام نمای ذوق و هنر و احساس و اندیشه ی گذشتگان در گذشته است و حلقه ی ارتباط بین نسل حاضر با نیاکان دیر زیسته ی خویش می باشد.
با این نگرش، پژوهش های مردم شناختی در حوزه ی فولکلور اهمّیّتی چند برابر می یابد.
فرهنگ شفاهی هر ملّتی واکنش های دقیق و ظریف و جلوه گاه عظیم و درخشان خیالات باریک و ذوق های لطیف و اندیشه های عمیق آن ملّت است، در مواجهه با اتّفاقات و وقایع زندگانی در پهنه ی عظیمی به بلندای روزگار.
... در یک کلام ادبیّات شفاهی طومار بلندبالا و کارنامه ی مستند ذوق شناسی و معرفت شناسی و زیبایی شناسی و نگاه به جهان پیرامون و هستی شناسی و تبارنامه ی مردم هر قوم و ایل و عشیره و ملّتی است.
امروزه از دیدگاه صاحب نظران علم تاریخ، منقولات یکی از منابع بسیار مهم دستیابی به گذشتههای دور و تاریک هر ملّتی است.
منقولات آن دسته از آگاهیهای هر قومی است که از پس لایههای هزار تو و حوادث روزگاران، خود را در قالبهای مختلف از جمله؛ داستان، افسانه، اسطوره، مثل، متل، چیستان، شعر، کنایه، استعاره، تمثیل، حکایت، لطیفه و... به زندگی امروز رسانده است و با دریغ باید گفت: که عمدتاً مکتوب نشده است و در مقابله با عناصر فرهنگی امروزی به سرعت در حال نابودی و تغییر و تحوّل است.
عدم کتابت این گنجینههای ناب دو پیآمد تلخ دارد؛ یکی نابودی کامل که با مرگ میراثدار این مواریث که آن را به دیگران انتقال نداده است از بین می رود و دیگری تحریف و جابجایی و احیاناً تغییر عمدی بخش بسیار بزرگی از این مواریث ارزشمند می باشد.
علیرغم همهی این احوال چنان که گفتهاند جلوی ضرر را از هر کجا بگیری سود کردهای باید جلوی این ضرر به جد گرفته شود و آن کتابت بقایای این مواریث سترگ و بیبدیل است.
حداقل سابقهی ادبیّات شفاهی را باید در دوران پیش از تاریخ جست که هنوز خطّی اختراع نشده بود و آن به پنج هزار سال پیش بر میگردد و در دوران پس از پیدایش خط نیز تا هزاره های بعدی و نهایتا تا قبل از یک سده بیش به جرأت میتوان گفت که بیش از 95درصد مردم از نعمت خط و ربط بیبهره بودند، لذا به ناچار داشتههایشان را در قالبهای رایج ادبیّات شفاهی به نسلهای بعدی انتقال دادهاند.
ادبیّات شفاهی هر سرزمینی آیینهی تمام نمای امیدها، آرزوها، احساسات، شادکامی ها، تلخکامی ها، سرگذشت ها، حرمانها و باورداشت های مردمان آن سرزمین است...
- ۹۳/۰۳/۰۴