در باره ی یک نویسنده/سیمین دانشور (38)
سیمین دانشور (زاده ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ خورشیدی در شیراز-سن:(۸۷ سال)) نویسنده و مترجم ایرانی است. وی نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب میشود. دانشور همچنین عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود.
زندگی
دانشور در سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز متولد شد. او فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را مدرسهٔ انگلیسی مهرآیین انجام داد و در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد. سپس برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران رفت.
دانشور، پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۰ شمسی، شروع به مقالهنویسی برای رادیو تهران و روزنامهٔ ایران کرد، با نام مستعار شیرازی بینام.
در ۱۳۲۷ مجموعهٔ داستان کوتاه آتش خاموش را منتشر کرد که اولین مجموعهٔ داستانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شدهاست. مشوق دانشور در داستاننویسی فاطمه سیاح، استاد راهنمای وی، و صادق هدایت بودند. در همین سال با جلال آلاحمد، که بعداً همسر وی شد، آشنا شد.
در ۱۳۲۸ با مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. عنوان رسالهٔ وی «علمالجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم» بود (با راهنمایی سیاح و بدیعالزمان فروزانفر).
دکتر سیمین دانشور به سال ۱۳۲۹ زمانی که در اتوبوس نشسته بود تا راهی شیراز شود با جلال آلاحمد نویسنده و روشنفکر ایرانی آشنا شد در همین سال با آلاحمد ازدواج کرد. دانشور در ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد رفت و در آنجا دو سال در رشتهٔ زیباییشناسی تحصیل کرد. وی در این دانشگاه نزد والاس استنگر داستاننویسی و نزد فیل پریک نمایشنامهنویسی آموخت. در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور که به زبان انگلیسی نوشته بود در ایالات متحده چاپ شد.
پس از برگشتن به ایران، دکتر دانشور در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر شد. اندکی پیش از مرگ آلاحمد در ۱۳۴۸، رمان سَووشون را منتشر کرد، که از جملهٔ پرفروشترین رمانهای معاصر است. در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
کتابها
اولین آثار منتشرشدهٔ دانشور عبارتاند از مجموعههای داستان کوتاه آتش خاموش (اردیبهشت ۱۳۲۷) و شهری چون بهشت (دی ۱۳۴۰) و نیز ترجمهٔ آثاری از برنارد شاو (سرباز شکلاتی، ۱۳۲۸)، آنتوان چخوف (دشمنان، ۱۳۲۸)، آلن پیتون (بنال وطن)، ناتانیل هاثورن (داغ ننگ) و دیگران.
معروفترین اثر دانشور، رمان سَووشون (انتشارات خوارزمی، تیر ۱۳۴۸) است که مدت کوتاهی پیش از مرگ نابهنگام جلال آل احمد، همسر دانشور، منتشر شد. دربارهٔ این رمان نقدهای بسیار معدودی منتشر شدهاست (گلشیری، ص ۹). این رمان به وقایع پس از پادشاهی محمدرضا شاه میپردازد، و ماجراهای آن در نیمهٔ اول سال ۱۳۲۲ در شیراز اتفاق میافتند، ولی به گفتهٔ خود دانشور به شکلی رمزی به سقوط دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ نیز اشاره میکند (گلشیری، ص ۱۷۱).
از آثار دیگر وی میتوان به چهل طوطی (با جلال آلاحمد)، به کی سلام کنم؟ (خوارزمی، خرداد ۱۳۵۹)، و ترجمهٔ ماه عسل آفتابی (۱۳۶۲) اشاره کرد. وی چند اثر غیرداستانی نیز دارد، از جمله غروب جلال (انتشارات رواق، ۱۳۶۰)، شاهکارهای فرش ایران، راهنمای صنایع ایران، ذن بودیسم، و مقالاتی با عنوان «مبانی استتیک» در روزنامهٔ مهرگان.
مهمترین آثار دانشور پس از انقلاب ایران رمانهای جزیره سرگردانی (خوارزمی، ۱۳۷۲) و ساربانْ سرگردان هستند که به وقایعی که به این انقلاب منجر شد و اتفاقات بعد از آن میپردازند.
سووشون
سیمین دانشور
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمهی خون سیاووشش باد (حافظ)
سووشون، در تیرماه 1347 (اندکی پیش از مرگ جلال) چاپ و منتشر شده است و عجیب آنکه سرانجام «یوسف»، یکی از قهرمانان اصلی رمان «سووشون»، شباهت قریبی به سرانجام جلال دارد. از سیمین دانشور تا آنجا که من اطلاع دارم تاکنون بیست و سه کتاب در قالب تالیف و ترجمه چاپ و منتشر شده که مهمترینهاشان اینها هستند: آتش خاموش (مجموعهداستان)، باغ آلبالو (چخوف- ترجمه)، دشمنان (چخوف- ترجمه)، کمدی انسانی (ویلیام سارویان- ترجمه)، داغ ننگ (ناتانیل هاثورن- ترجمه)، شهری چون بهشت (مجموعهداستان)، سووشون (رمان)، بنال وطن (آلن پیتون- ترجمه)، به کی سلام کنم؟ (مجموعهداستان)، غروب جلال (دربارهی جلال آلاحمد و مرگ او)، ماه عسل آفتابی (ترجمهی داستانهای ملل مختلف)، جزیرهی سرگردانی (رمان)، از پرندههای مهاجر بپرس (مجموعهداستان) و ساربان سرگردان (رمان).
و اما «سووشون»...
وقایع رمان «سووشون»، در سالهای دههی بیست و در هنگامهی جنگ جهانی دوم در شهر شیراز اتفاق میافتد. ارتش انگلستان که سابقهی حضور نظامی در ایران را دارد، در خلال جنگ، قشون خود را در فارس و شیراز مستقر کرده است و این سرآغاز شروع و شیوع قحطی و بیماریهای واگیردار و درگیریها و ماجراهای رمان است.
«زری»، قهرمان اصلی رمان، زنی تحصیلکرده است که تمام هم و غماش حفظ بنیان خانوادهاش در بلبشوی به وجود آمده است. زری خانوادهاش را «وطن» کوچک خود میداند و تمام تلاش خود را بهکار میبندد تا ایستادگی شوهرش در برابر حاکمان و زورگویی بیگانگان، زندگیشان را از هم نپاشد.
یوسف، همسر زری، فئودالی بزرگ، تحصیلکردهی فرنگ و مردی شجاع و در عینحال مهربان است که حاضر نیست با فروختن آزوقهی خود به قشون بیگانه، به دامنزدن قحطی کمک و به رعیت خود ستم کند.
رمان بیست و سه فصل دارد و از زاویهی دید سوم شخص ِ محدود به ذهن «زری» برای روایت خود بهره میبرد. زری هنوز سیساله نشده و با این حال دو دختر دوقلو به نامهای «مینا» و «مرجان» و پسری ده ـ دوازده ساله به نام «خسرو» دارد؛ محض تنوع اشارهای گذار میکنم به شباهت زیاد شخصیتهای رمان «چراغها را من خاموش میکنم» نوشتهی زویا پیرزاد با شخصیتهای «سووشون».
کلاریس، شخصیت اصلی رمان «چراغها...» نسخهی دیگری از زری است؛او نیز، دو دختر دوقلو به نامهای «آرمینه» و «آرسینه» و پسری به نام «آرمن» دارد که تقریبن همسن و سال بچههای زری هستند و از نظر خلق و خو و رفتارها نیز بیشباهت به فرزندان او نیستند؛ بهعنوان مثال درنظر بگیرید جر و بحثهای کودکانهی مرجان و مینا و آرمینه و آرسینه را با هم یا شیطنتهای خسرو و آرمن را. بگذریم...
دیگر شخصیت تاثیرگذار رمان «سووشون»، «خانکاکا» یا همان «ابوالقاسم خان» برادر یوسف است. «خانکاکا» مردی نان به نرخ روز خور است که سودای وکالت مجلس و مناصب و مقامهای بالا را از طریق خدمت و دستبوسی حاکم و بیگانگان در سر میپروراند و میبینیم که نهایتن نیز به هدف خود میرسد و وکیل مجلس میشود. از نظر رفتاری، خانکاکا نقطهی مقابل یوسف است و همواره از رفتارهای او که رسیدناش به مراد را با مشکل ایجاد میکند و او مجبور است با دستبوسی بیشتر آنها را رفع و رجوع کند، در عذاب است.
در سراسر رمان شاهد هستیم که دلالهای وابسته به حاکم و قشون بیگانه، با مراجعهی پیدر پی به یوسف، سعی دارند او را قانع کنند که به فروش آزوقهی خود به قشون رضا دهد، اما یوسف با شجاعت از اینکار سر باز میزند و قصد دارد دیگران را نیز با خود همراه کند و سر آخر جان خود را نیز به همینعلت از دست میدهد.
یوسف، به تیری ناشناس کشته و مراسم تشییعجنازهی او بدل به مراسمی برای اعتراض به وضع موجود میشود و با حملهی پاسبانها به مردم معترض ناتمام میماند و نهایتن زری مجبور میشود جنازهی او را شبانه و در حضور پسرش و خانکاکا و دو غلاماش به خاک بسپارد؛ اما این همهی ماجرا نیست: «در خانه درختی خواهد رویید و درختهایی در شهر و بسیار درختان در سرزمین... و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواند پرسید در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟».
مرگ یوسف، جانی تازه است به پیکر مقاومت در برابر بیگانه و شجاعت و اینگونه است که «سووشون» در زمرهی بهترین رمانهای اجتماعی ایران قرار میگیرد.
دربارهی سووشون، به همین مختصر اکتفا میکنم و تنها به نقل قسمتی از یادداشت هوشنگ گلشیری دربارهی سووشون قناعت میورزم:
«سووشون یک رمان معاصر است ، چون حداقل از نقالیها و درازنفسیهای معمول مبراست. رمان است یعنی متعلق به عوالم خیال و خلق است و در نتیجه حداقل از عکسبرداری صرف از واقعیات قراردادی در آن خبری نیست. رمان معاصر است چون ثبت تجربهی صادقانه و درونی یک دورهی تاریخی است از منظری بدیع برای ما؛ منظر یک زن معمولی؛ نه سرهمبندی ، جعل و تحریف واقعیتهای تاریخی برای بزرگنمودن منیتهای حقیر ما. مهمتر از همه اینکه سووشون ساختمانی فینفسه مستقل و بههنجار دارد ....»
- ۹۰/۰۷/۲۵