قلندر و قلعه
... ای جوانمرد! ،از کدامین بلاد این سرزمینی؟!... انگار که عرب نیستی؟...
- نه! من از بلاد عجم هستم، از ایران! ، از پارس! ، از سهرورد!...
- از سهرورد؟!!...سهرورد از کجاست که شهرت بزرگمردانش تا بدین سوی جهان نیز رسیده است؟!...
- سهرورد ، شهری است کوچک در سرزمین فارس، بین همدان و ری.
- اینجا چه می کنی و کارت چیست؟
- قلندر ِ دربه در و آواره ای هستم که به سان آن کولی صد ساله ، به دنبال گوهری کمیاب ، گرد جهان میگردم!... گرچه هرچه بیشتر می گردم ، کمتر می یابم!....
- از دیار شما ، از سهرورد، نام بزرگمردی "یحیی"نام را بسیار شنیده ام : "سهروردی"! ، او را میشناسی؟!...کُنیه اش: "ابوالفتوح" ، و لقبش به خاطر فراست و تیزهوشی بسیارش "شهاب الدین"؟
- نه!، نه! ، نه!.... ، هرگز او را نمی شناسم!...
- چگونه او را نمی شناسی؟!...مگر هم اینک نگفتی "سهرورد" شهر کوچکی است؟!...و مگر آن بزرگمرد که در عنفوان جوانی و شباب، شهرتش از مرزهای بلاد عجم فراتر رفته و جلوه ای عالمگیر یافته است ، همشهری تو نیست؟!...
- بلی! او ، نه فقط همشهری من ، که هم خانۀ من ، و حتی هم جان من است!...امّا تو پرسیدی که آیا "او" را می شناسم؟ و من پاسخ دادم که : نه ، هرگز نمی شناسمش!! ، چراکه شناختن "او" ، همان گوهر نایابی است که به خاطر آن آوارۀ غُربت شده ام و در جستجوی آن از شهر و دیارم جلای وطن کرده ام!....، گوهر نایاب من ، همین خودشناسی است ، که هنوز هم نیافته امش!
- ای داد ِ بیداد!... ای وای بر من!... چگونه تو را نشناختم ای جوان!... تو خود ِ "سهروردی" هستی!!!... تو "شیخ اشراقی!!!....پس چگونه است که خود را "قلندری آواره" و "دربدری همیشگی" و "کولی ای صد ساله" می خوانی؟!.... بگذار من ِ پیرمرد ِ ریش سفید ، بر پایت بیافتم و قدم و مقدمت را غرق در بوسه سازم ، ای پیشوای اشراقیون ِ عالم تا قیام ِ قیامت!.....»
بخشی از رُمان ِ مشهور "قلندر و قلعه" اثر استاد فرزانه ام دکتر سید یحیی یثربی
- ۹۰/۰۴/۱۹
هفـتــــــــــــــــــه
جــــــــــــــــــــــــــوان
مبـــــــــــــــــــــــــــــــــارک
هیچ چیز ثبت نمی شود جز آنچه حک میکنیم. خواه در دل غار باشد خواه دیوار دل
با ارسال عکس و مطلب از نقاط بکر و جاذبه های ایران عزیز همراهیمان کنید
http://www.gtidi.com/gallery