چند روز قبل برای دیدن یکی از دوستان به اداره ی آموزش و پرورش مرند رفتم . قوچی سنگی در کنار یکی از ستون های بلند ایوان ورودی خود نمایی می کرد . معلوم شد که از مدرسه ی روستای دیزج علیا آورده شده است. صد رحمت به اموات آن مدیر شیر پاک خورده که لااقل با انتقال این قوچ سنگی از داخل گورستان به محوطه ی مدرسه از تاراج یا نابودی آن مانع گردیده است. و دست مدیر آموزش و پرورش مرند مریزاد که علی رغم فشارهای مختلف با قرار دادن آن اثر ارزشمند تاریخی در یکی از پر رفت و آمد ترین مراکز اداری شهر به نوعی جور برادران میراث فرهنگی را نیز می کشد.
از مطلب دور نیفتم،مشغول تماشا و وارسی این اثر ارزشمند بودیم که مدیر آموزش و پرورش- حاج آقا زحمت یار- رسیدند و از بنده خواستند که در مورد قوچ های سنگی مطلبی تهیه کنم تا مختصری از آن در کنار تندیس قوچ سنگی مذکور نصب شود. بنده هم به رسم ادب پذیرفتم و چند روز در منابع و سایت های مختلف به دنبال مطلب به درد بخوری بودم که حاصل بخشی از آن کنکاش ها در ذیل آورده می شود. البته با چند تن از معمرین نیز گفتگوهایی انجام دادم که خلاصه اش را ذکر خواهم کرد.
لازم به ذکر است که تا چند سال پیش در گورستان بناب مرند تعداد زیادی از این قوچ ها موجود بود که همه ی آنها بر اثر بی توجهی مسئولان پر تلاش و زحمت کش میراث فرهنگی دستخوش تاراج شده اند. -به طمع وجود گنجی پنهان در داخلشان !!!-ضمنا تعدادی نیز در گورستان روستاهای النجق و قراجه فیض الله و دیزج حسین بیگ و ...وجود داشت که بنده تا یکی دوسال پیش دیده بودم که امیدوارم تا به حال به یغما نرفته باشند!!!
القصه حاصل مطالعات و مصاحبه های میدانی را می توان در چند موضوع خلاصه کرد که عبارتند از؛ ۱)قدمت قوچ های سنگی به دوران اساطیری ارتباط پیدا می کند و ربطی به آق قویونلوها یا قارا قویونلوها ندارد. ۲)با توجه به اینکه از دوران قدیم قوچ ها توتم و نماد قدرت شمرده می شدند ،وجود آن ها در هر نقطه ای نشان از اهمیت آن محل دارد که نیاز به نیروی مرموزحفاظتی آن ها داشته است.۳)قرار دادن قوچ ها در گورستان ها برای راندن ارواح خبیثه و شیاطین از آن محل ها و حفاظت از ارواح پاک مردگان بوده است.۴) قوچ ها عمدتا روی به شرق و محل طلوع خورشید داشتند که محتملا با کیش مهر پرستی بی ازتباط نمی باشد.۵)در آخرین چهارشنبه ی هر سال مراسمی آیینی در اکثر گورستان ها از جمله گورستان بناب برگزار می شد که عمدتا برای باروری و در امان ماندن از هر نوع بیماری تا سال بعد سه بار از زیر شکم قوچ رد می شدند و پیرترین زن روستا به نام ام کلثوم که بالی صد سال سن داشت با گرفتن مختصر وجهی همه را تبرک می کرد. به وجه دریافتی رسوم گفته می شد. لازم به ذکر است که در این مراسم نیز رد پای احترام به بزرگ ترها را می توان مشاهده کرد. ۶)قوچ نماد قدرت و باروری شمرده می شد که این امر در داستان ها و فولکلور اقوام ترک زبان به وضوح مشهود است به عنوان مثال؛ قوچاق نبی،قوش کور اوغلو یا قوچ ایگید و احتمالا قرار دادن تندیس آن بر روی مزاری،نشان از قدرت بازو و پهلوان بودن شخص صاحب گور می توانست باشد...۷)قدمت قوچ ها را در سر ستون های تخت جمشید به وضوح می توان دید به این معنی که می باید قدرت مرموز قوچ برای هخامنشیان شناخته شده و قابل باور بوده باشد تا در سر ستون ها از آنها استفاده شده باشد.۸) قوچ های سنگی یکی از بی شمار آثار هنری و پیکر تراشی نیاکان ما به حساب تواند آمد که در روزگاران بسیار دور و دراز با دقت و ذوق بسیار تراشیده شده اند و نشان از رشد هنر حجاری در سرزمین باستانی ایران دارد و ...به امید حق تکمله ی مبحث در آینده به اطلاع علاقمندان خواهد رسید.
آن چه در زیر می آید از وبلاگ آراز تکین آقای حمید عطایی شجاعی نقل می شود که به قدر کافی سودمند و دارای ارزش علمی وافی می باشد. باشد که تا دیر نشده است میراث دار خوبی برای فرهنگ غنی خویش باشیم! و مسئولان عزیز نیز کمی به فکر حوزه ی کاری خویش باشند ان شاالله تعالی...
قوچ های سنگی در روستای قدیمی شجاع
روستای شجاع همراه با دیگر مناطق آذر بایجان مثل تسوج و مراغه و مهاباد و آبادی های جمهوری خود مختار نخجوان واقع درآن طرف رود ارس دارای قوچ های سنگی فراوانی بوده است ، این قوچ های سنگی که قرمز رنگ و به احتمال زیاد از جنس سنگ های رسوبی اطراف کچی قالاسی بوده با قدمت چندین صد ساله و یا بیشتر تا اوایل انقلاب پا بر جا بودند . این آثاراز دست رفته بسیارقدیمی تا سال 60 در سه نقطه از روستای شجاع در گورستانهای قدیمی آلی چمنی ، و پارلیجا و نزدیکی سرباز تپه سی به تعداد 12 عدد موجود بود که توسط اهالی و سود جویان منطقه برای ابد نابود و از ذهن ها پاک شدند.
قوچ های سنگی و باورها
در روستای شجاع این قوچ های سنگی قرمز رنگ مورد احترام و تقدس نیز بوده است و زمانی که هنوز از بهداشت و واکسن های سرخک و ..... خبری نبود و بیماری واگیر سرخک ( قزیلجا ) و سیاه سرفه (قره اسکورمه ) بلای جان کودکان مردم شده بود ، از هر 10 کودک جان 6 کودک را قربانی می گرفت ، قوچ های سنگی پناهگاهی برای دست به دامن شدن مادران گریان شده بود . مادران برای نجات فرزندان خود از کام شیاطین و هیولای سرخک ، فرزندان خود را چندین بار از زیر آن قوچ ها می گذراندند و چند مشت گندمی که با هزاران زحمت به دست آورده بودند نذر قوچ های سنگی می کردند و معتقد بودند هر دانه ای که توسط پرندگان و جوندگان خورده می شود سبب بهبودی سرخک و نجات بچه می شود .
قوچ های سنگی آثاری از ذوق و هنر دستان توانای نیاکان ما بودند که با آمیزه ای از اعتقادات قومی و نقش و نگارها برای انتقال فرهنگ و هنر و تعیین قلمرو خود اقدام به حجاری ها و تغییر شکل و فرم دادن بر روی سنگ ها شدند .
قوچ سنگی در مهاباد
قوچ های سنگی در دوره سلجوقی و یا دوره آق قویونلوها به عنوان نماد قدرت و شکست ناپذیری بر سر مزار پهلوانان و جنگ آوران قرار می گرفتند.
سرزمین آذربایجان به ویژه کناره های حاصلخیز ارس با تمدن دیرینه خود پر از هزاران هزار یادگارهای تاریخی منقول و غیرمنقول بوده است ،که مهمترین آنها آثار سنگی به ویژه قوچ ها ی سنگی و سنگ قبرها و سنگ نبشته هایی است که یا در دل خاک نهفته و زمان را می طلبد و یا آثاری بودند که مردم سود جو به خیال وجود عتیقه در دل سنگ ، و عده ای نیز با افکار غلط بت پنداری موجب تخریب و نابودی شده اند.
قو چ های سنگی در سایر نقاط آذربایجان :
در آذربایجان مجسمه سنگی قوچ جای پای بسیاری دارد و در بیشتر آبادیها این مجسمهها دیده میشود چرا که گوشت لذیذ و تهیه بیشتر لوازم معیشت مثل قالیچه زیبا و لباسهای مناسب و استفاده از پوست آن قوچ را مورد توجه قرار داده است. و برای پدران و نیاکان سمبل فراوانی و غلبه میباشد. در بیشتر گورستانها مجسمهی قوچ بر سر قبر قهرمانان و پهلوانان گذاشته میشد و نام قهرمانان نیز با قوچ برده میشود مثل قوچ کوراوغلی ، قوچ نبی.
در تسوج جلوی مسجد دلانلو (قرهداغلو) در مدخل آب چهل پله (قرخ ایاق، سردابه) دو مجسمه موجود بود که گویا امروز یکی از آنها در محل ساختمان شهرداری است. شاید این مجسمهها از دوران حکومت قرهقویونلو و یا آق قویونلو مانده و ممکن است ساکنین این محله که در آن عهد به تسوج کوچ کردهاند آنها را به عنوان سمبل مردانگی و رشادت با خود آوردهاند. این قوچها بین زنان مقدس بوده و زنانی که بیفرزند بودند روی آن سوار میشدند و نذر میکردند که صاحب اولاد شوند. خانم ملک پور افزود: جنس این قوچها از نوع سنگهای رسوبی است که حدود 400 سال قبل در ابعاد یک و نیم در یک متر توسط هنرمندان حجاری شده و پدید آمده است
نماد قوچ در هنر شرق و غرب
قوچ(Ram): معانی سمبلیک: آرامی، باروری، تحمل، تواضع، خورشید، دانایی، رام کردن، صلح، محافظت، مولّد حرارت، نیرومندی و وقار می باشد.
باورهای قومی و اساطیری: اولین علامت منطقه البروج (ماه فروردین)، از این رو، سمبل افکار نو و طلوع دوره جدید است. در نشان های نجابت خانوادگی، علامت درک یا رهبر می باشد. در اساطیر، ایزدان قوچ برابر با خدایان گاو نر بوده اند
در ایران، نشان امپراطوری ایران، سمبل مردانگی و یکی از ده حیوان در بهشت مسلمانان است. شاخ قوچ نیز نماد آفرینش، شعاع نور، جنگ و خشونت می باشد.10 قوچ یکی از شکلهای جانوری عمده که در آنها، خدایان وابسته به زایش و باروری در خاورمیانه، یونان، مصر باستان مورد پرستش بود.
تصاویر قوچ از3500ـ3000 پیش از میلاد، در پرستشگاه مادر، الهة سومری و همچنین ساخته از فلزات گرانبها، در گورهای سلطنتی در اور ur، حدود2500 پیش از میلاد، یافت شده است. عصایی سلطنتی با دسته ای به شکل سر قوچ، صفت ویژة انکی Enki (ــــ اِ آ EA)، خدای آب تازه در نزد سومری های بود.
مردم بابل این حیوان را به عنوان کفاره ی گناهان ملت در جشن های سال نو نثار می کردند؛ در مصر باستان، تجسمی از روح. گاهی خدایان چهار عنصر آب (osiris)، آتش (Amen-Ra)، زمین (Qeb)، و هوا (shu) به شکل قوچ ظاهر میشدند. اصل و نصب، رامسس (Rameses)، »بلوس« بود.12 مصر، چندین قوچ ـ خدا داشت، و در هر کدام از آنان دارای پرستشگاه ویژة خود بود. احتمالاً قدیمی ترین آنها هاخنوم (khnum) نام داشت. آفریننده ای که او را با سر قوچ تصویر میکردند و تندیس انسان را بر چرخ کوزه گران می ساخت. مراسم پرستش او در الفانتین مصر، جایی که قوچهای مومیایی شده است، شاید اصل و منشایی پیش ـ سلسله ای داشته باشد. هریشاف (Heryshaf) خدای باروری و حاصلخیزی، که در مصر میانه مورد پرستش بود یک خدای کهن دیگر با سر قوچ است. شاید نیز این خدا تاج اوزیرس را بر سر داشته باشد. هر دو شاخهای او از هر دو سو کشیده بود. رع، خورشید ـ خدا، به همین صورت نشان داده است. آمون، بالاترین خدای مصری، کاملاً به شکل قوچ بود و به وسیلة شاخهای متمایل به پایین مشخص می شد (پس از دوازدهمین سلسله).13 در اساطیر یونان، منجی »اودیسه« (odysseus) و »فریکوس« (phtixus) است. حیوانی که در پیشگاه »آتنا« (Athena)، »پوسیدون« (poseidon)، »زئوس« (zeus) قربانی می شد. در اساطیر minoan (مربوط به تمدن باستانی جزیره کرت) قوچ خدای فزونی سال و بز خدای افول سال محسوب می شد.
کوبله مادر ـ الهه ، در مراسم کریوبولیوم (Criobolium) قربانی می شود خونش نیروی حیاتی و جاودانی می بخشید. در آیین هندو مرکب »آگنی« (Agni) در زبان سانسکریت واژه قوچ به معنی شوهر و مرد میباشد.
در هنر شرقی، تصویر قوچ نسبتاً نادر است. یکی از قدیمی ترین تندیس های شناخته شدة شیوا (سده اول میلادی)، او را در حال ایستاده با اینکام نشان می دهد، که قوچی را به دست گرفته است. گاهی از آن، در ریگ ـ ودا به عنوان مرکب آگنی یاد می شود. همراه با بز نر، به عنوان یکی از دوازده شاخه زمینی تقویم چینی به کار می رود و نماد بازنشستگی سعادت آمیز است. در منطقه البروج غربی ها، قوچ به صورت برج حمل است که به صورت قوچی تصویر می شود.