اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

۲ مطلب با موضوع «خبر نشر» ثبت شده است

۲۱
دی

نخستین همایش ملی مرند شناسی: مرند؛ تاریخ، هویت و توسعه 



نخستین همایش ملی «مرند شناسی: مرند؛ تاریخ، هویت و توسعه» تابستان 1394 به همت انجمن ایرانی تاریخ در شهرستان مرند برگزار می شود.

 

توسعه حقیقی متضمن سرمایه گذاری در منابع نیروی انسانی‏، جهت توانا ساختن افراد و جامعه برای برآوردن نیازهای اساسی است. بهبود تدریجی کیفیت زندگی و تکامل فکری جامعه نیازمند آگاه سازی و معرفت افزایی، نهادسازی و کنش مشارکتی است. کسب معرفت و آگاهی فرایند پیچیده ای دارد و امری آنی نیست .نخبگان ‏توسعه باور زمینه های چنین فرایندی را فراهم می سازند.به آگاه سازی به عنوان  ابزار مسئولیت پذیر و جامعه پذیر نگریسته می شود. آگاه سازی حرمت گذاری به خویشتن را افزایش می دهد و حس مسئولیت اجتماعی را تقویت می کند و در نهایت ابزار مهم تجهیز و توانمند سازی نیروی انسانی خواهد بود.از طریق آگاه سازی بی عدالتی ها اصلاح و استانداردهای زندگی حاصل خواهد شد. به دنبال آن وطن دوستی و جانفشانی برای  حفظ وطن به عنوان ارزش های والای انسانی روی خواهد داد.

 

باید اذعان داشت که آگاهی و شناخت در یک فرایند پیچیده ی اجتماعی و سیاسی به دوستی و جانفشانی در راه وطن می انجامد. زیرا وطن تنها محل سکونت نیست  بلکه هویت بخش، آموزنده آیین زندگانی، تداوم بخش آگاهی تاریخی، ذهنیت و احساسات همه جانبه آدمی است. پس شناخت وطن به معنای آگاهی از همه ی آنهاست و موجب زندگانی آرام و بی دغدغه در دنیای پرهیاهوست.

 

یکی از مهمترین راههای شناخت وطن، آگاهی از تحولات و توانمندی های بالقوه و بالفعل آن است، تا بتوان آن را در راه توسعه بکارگرفت. هرچند توسعه به ذات خود ارزش نیست بلکه زمینه ساز تکامل انسانی و تحقق و تجلی ارزش های الهی محور می تواند عمل کند.

 

 

اهداف همایش:

 

  این همایش بر اهداف زیر متمرکز شده است:

 

1-    شناسایی توانمندی های بالقوه و بالفعل انسانی و مادی و ارزشی شهرستان مرند.

2-    زمینه سازی برای تعالی و تکامل فکری و معنوی و مادی همشهریان.

3-    تولید و تقویت حس مسئولیت پذیری در قبال شهر و مردمان آن.

4-    تولید و تقویت معرفت تاریخی و هویت اجتماعی و سیاسی همشهریان.

5-    آسیب شناسی رفتارهای اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی.

6-    ارایه راهکارهای بومی برای برون رفت از آسیب ها و بحران های جامعه.

7-    تقویت روابط و همبستگی بین نسلی.

8-    تقویت روابط بین نخبگان مقیم و غیر مقیم شهر .

 

 

محورهای کلی همایش:

 

1)      محور اقتصادی: اقتصاد تجاری، اقتصاد کشاورزی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد دامی، منابع و معادن، نهادها و سازمان های اقتصادی و پولی دولتی و خصوصی، بازار و مناسبات آن با سیاست و قدرت، نظریات و راهکارهای توسعه اقتصاد منطقه ای، موانع توسعه اقتصادی و ...

 

2)      محور فرهنگی:  هنر و معماری، زبان، لهجه ها و زبانشاسی تاریخی؛ ادبیات؛ مذهب  و باورهای مذهبی؛ آموزش و نهادی های آموزشی؛ پژوهش و نهادهای پژوهشی؛ نهادهای فرهنگی دولتی و غیر دولتی، هویت فرهنگی، اجتماعی و دینی، نظریات و راهکارهای توسعه فرهنگی منطقه ای، موانع توسعه فرهنگی منطقه ای و ...

 

3)      محور اجتماعی: اقشار و طبقات اجتماعی؛ باورها و سنت های اجتماعی بومی، بازیها، اوقات فراغت و سرگرمی های محلی؛ سبک زندگی؛ بهداشت؛ وضع روستا ها؛ محلات شهر؛ نهادهای مدنی سنتی و مذهبی ؛ نهادی های مدنی مدرن؛ مدیریت شهری، نیروی انسانی، وضعیت زنان و کودکان، بهداشت شهری و روستایی و فردی،  نظریات و راهکارهای توسعه اجتماعی، موانع توسعه اجتماعی و ...

 

4)      محور طبیعی و جغرافیایی: موقعیت جغرافیایی؛ رودها ، کو ه ها و دشت ها، راهها، عوامل طبیعی منطقه فرصت یا تهدید توسعه و ...

 

5)      محور تاریخی و سیاسی: مرند در دوره ی پیش از مشروطه؛ مرند در تحولات مشروطه ؛ مرند در دوره ی رضا شاه و محمد رضا شاه؛ انقلاب در مرند؛ مرند در دوره ی جنگ تحمیلی و پس از جنگ؛ فرهنگ مشارکت و فرهنگ انتخابات، عملکرد ادارات و نهادهای سیاسی ، امنیتی و نظامی، نظریان و راهکارهای توسعه سیاسی، موانع منطقه ای توسعه ی سیاسی

 

 

 سخن دبیر علمی نخستین همایش مرندشناسی: تاریخ، توسعه و هویت

 

 

شهرستان مرند از جمله مناطقی است که از سابقه تمدنی و فرهنگی دیرپایی برخوردار است. از روایات شفاهی و افسانه های تاریخی گرفته تا آثار تمدنی و فرهنگی باقی مانده از این شهر و نیز ذکر نام شهر مرند در متون تاریخی یونانی و اسلامی گویای مسئله مذکور است. اما حقیقت این است که نخبگان علمی کشور و یا خود منطقه، آنگونه که شایسته و بایسته ی نام، فرهنگ و تمدن این شهر بوده به معرفی آن توجه نکرده اند درنتیجه فرهنگ شفاهی آن بر فرهنگ کتبی اش برتری یافته است. از اینرو، بسیاری از روندهای اجتماعی در طول تاریخ کژتابی یافته و واقعیت های موجود شهر متبلور نشده است. البته نباید از جاده ی انصاف خارج شد و نام برخی از پژوهشگران این شهر همچون امیر هوشنگ سید زنوزی، دکتر میرهدایت سیدمرندی و دکتر اسماعیل حسن زاده و ... را فراموش کرد که حقیقتاً در نیم قرن اخیر با توجه به بضاعت علمی، مالی و شخصی خود و نیز از سر شوق و ذوق به این امر مهم توجه کرده و آثارخوبی از خود بجا گذاشته اند. علی الخصوص باید از تحقیقات و پژوهش های فرد اخیر یعنی دکتر حسن زاده یاد کرد که در دو دهه ی واپسین در زمینه های مختلف تاریخ مرند انجام داده و برخی از آنها مثل کتاب بسیار ارزشمند و علمی دو جلدی او تحت عنوان «انقلاب اسلامی در مرند» به چاپ رسیده است. ایشان به دلیل علامه مندی و دلسوزی به شهر خویش همیشه در فکر برگزاری همایش هایی نیز بوده است که همایش «زن در تاریخ آذربایجان» از آن جمله است. این همایش به همت او در تابستان سال 1393 با موفقیت در شهر مرند برگزار گردید. نکته ی قابل توجه این است که برغم ارج نهادن به همه آثار عزیزانی که از آنها نام برده شد و یا آثار کسانی که فرصت ذکر نام تک تک آنها در این مجال اندک وجود ندارد، نباید فراموش کنیم که تحقیقات آنها نیز تاحدودی فردی بوده و دیدگاههایی را انعکاس داده است که به هیچ وجه کفایت نمی کند. بنابراین براساس ضرورت و اهمیت موضوع و نظر بسیاری از دوستان فرهیخته و اهل علم و دانش و نیز پس از مشورت با «هیئت مدیره ی انجمن ایرانی تاریخ» به این نتیجه رسیدیم که شناختن و شناساندن شهر مهمی مثل مرند نیازمند همایشی درخور توجه و شایسته ی آن می طلبد. در این میان با صلاحدید و عنایت دوستان و مسئولین «انجمن ایرانی تاریخ» قرعه ی فال به نام اینجانب زده شد و مأموریت برگزاری امر خطیری چون این همایش نیز برعهده ی اینجانب گذاشته شد. البته بنده هم به دلایل گوناگون از جمله علایق، دغدغه ها و عرق ملی و نیز دِینی که برشهر محل رشد و نمو خود داشتم با آغوش باز از چنین پیشنهادی استقبال نموده و آماده ی اجرای آن گردیدم. بر همگان این مقوله ی مهم مبرهن است که برگزاری همایش ها، سمپوزیوم ها و امثالهم در کشور یا منطقه خصوصاً با وجه کاملاً علمی می تواند آثار و تبعات مثبت بسیار زیادی در کوتاه مدت یا دراز مدت داشته باشد که از آن جمله می توان به: ایجاد فضایی پویا و نشاط علمی برجامعه، برقراری پیوند گسسته نخبگان علمی هر شهر و منطقه با زادگاهشان و از همه مهمتر خودشناسی یا شناخت و بازسازی هویت خودی و شناساندان آن به دیگران اشاره کرد.

 

با توجه به توضیحات فوق از آنجایی که انشاءالله در نظر است همایشی تحت عنوان «نخستین همایش مرندشناسی»که به همت انجمن ایرانی تاریخ و با کمک مسئولین محترم شهر در سطح ملی و کشوری برگزار گردد و نیز با توجه به اینکه سعی خواهد شد همایش مذکور از نوع همایش های تشریفاتی و رفع تکلیفی نباشد فلذا انتظار و تقاضای صمیمانه و جدی اینجانب بعنوان دبیر علمی همایش و عضو کوچکی از جامعه ی بزرگ علمی شهرستان مرند و حومه، در وهله ی نخست از فرهیختگان، دانشمندان، متخصصان، محققان و اهل علم و دانش کشور عموماً و در وهله ی ثانی از محققان، تحصیل کردگان و دردمندان خود شهر مذکور و حومه خصوصاً این است که با مشارکت فعال و نیز ارائه ی پژوهش ها و مقالات خود در این همایش، از یک طرف در ارتقاء سطح علمی آن مؤثر باشیم و از سوی دیگر در ارائه ی راهکارهای عملی و علمی خود برای توسعه شهر گام های هرچند کوچکی برداشته باشیم. تردیدی در این نیست که قصد و نیت برگزارکنندگان همایش جز بهره مندی از تجربیاتِ مجربان و علمِ عالمان برای شناختن و شناساندن هویت فرهنگی، دینی، سیاسی و اجتماعی منطقه در حوزه ی نظر به منظور دستیابی به راهکارهایی در توسعه و شکوفایی شهر در ابعاد مختلف در حوزه ی عمل چیز دیگری نیست. فلذا شکی در این باقی نمی ماند که امر مهم و خطیری چون همایش مذکور جز با حضور محققان و پژوهشگران بزرگوار ایران عزیزمان و ارائه ی پژوهش ها و تحقیقات همه جانبه از سوی آنها از یکسو، و نیز پشتیبانی، همراهی و همگامی های همه جانبه تمامی مسئولین محترم سیاسی، فرهنگی، دینی و اداری شهر مرند و نیز مردم عزیز منطقه که همایش از آن و مال آنها از سوی دیگر تحقق پیدا نخواهد کرد. حقیقتاً مساعدت ها و همراهی های همه جانبه در تلطیف فضای عمومی جامعه بسیار مؤثر و زمینه ی بهتر برگزار شدن همایش را فراهم خواهد نمود. این نکته را نیز لازم است متذکر شوم که برگزاری همایش تنها کفایت نمی کند بلکه باید بعد از برگزاری همایش نهادهای مدنی پیگیر نتایج حاصله از آن باشند تا بلکه طلیعه ی توسعه و رونق فضای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی شهر بار دیگر رخ بنماید. از نشریات و سایت ها و وبلاگ های فعال شهرستان مرند نیز توقع می رود با انتشار و پیگیری اخبار آن اطلاع رسانی نمایند. بدیهی است که رسانه ها بازوی خبررسانی جوامع مدرن امروزی هستند که غفلت از آنها آسیب های جدی برجامعه خواهد زد.

 

دکتر ذکرالله محمدی  عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و عضو انجمن ایرانی تاریخ

 

 

  • میر حسین دلدار بناب
۲۹
تیر

فرهنگ تطبیقی کنایات دلدار حاصل ۱۲ سال پژوهش میدانی و کتابخانه ای می باشد که شامل بیش ازسی هزار کنایه ی ترکی و فارسی به صورت تطبیقی با آوانگاری لاتین و توضیح معانی و موارد کاربرد کنایات ترکی است که در دو بخش به صورت /ترکی - فارسی/ و /فارسی- ترکی/ (دو سویه) تنظیم و در ۵۰۰ صفحه با شمارگان ۵۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده است .

این اثر در تیر ماه ۱۳۹۱ برای اولین بار از طرف انتشارات صداقت تهران روانه ی بازار کتاب شده است.

کتاب حاضر اولین کتاب کنایات به زبان ترکی است که به چاپ می رسد و از مزایای آن اینکه اولین فرهنگ تطبیقی است که تاکنون به بازار کتاب راه پیدا کرده است. مزیت دیگر آن عبارت از این است که شامل پاره ای از کنایات فارسی است که در فرهنگ کنایات چاپ شده به زبان فارسی موجود نمی باشد.

قطع کتاب وزیری بوده و در صفحات گلاسه و به شکل ظریف و دقیق و عاری از اغلاط معمول چاپی و تایپی است. قیمت روی جلد کتاب ۱۸۰۰۰ تومان می باشد.

محل پخش و فروش در  تهران : انتشارات صدافت واقع در میدان انقلاب،خیابان ۱۲ فروردین،پاساژ۱۲ فروردین،واحد۲۱ می باشد. تلفن  ۶۶۴۰۱۹۳۸ همراه   ۰۹۱۲۱۷۵۳۷۰۶

درتبریز:انتشارات اختر و کتابفروشی دهخدا،خیابان طالقانی روبروی ارک 

در ارومیه:کتابفروشی واحدی،خیابان امام کوچه ارک روبروی پاساژ ستارخان و کتابفروشی فضولی خیابان امام پاساژ ارک روبروی پاساژ ستارخان طبقه بالا

درمرند:کتابفروشی بهار ،خیابان امام،روبروی مسجد المهدی،تلفن   ۲۲۳۳۳۰۳

وکتابفروشی قمری(طالبی)،خیابان طالقانی ،روبروی پاساژ قصابی

بخشی از مقدمه ی کتاب  

«اِنَّ مِنَ البَیانِ لَسِحْراً» پیامبر اکرم(ص)

به درستی که در بیان سحری نهفته است. و چه سخنی بالاتر از آن. بیان، سحری عیان. بیان، آن. آنی از آنات که چون شهابی فروزان لحظه‌ای می‌درخشد و سیر می‌کند.  چشم‌ها را خیره می‌سازد، بی آنکه آنی دیگر از آن اثری مانده باشد.

شطّی از نور. بارقه‌ای. آذرخشی. تاریکی‌ها را می‌تاراند. می‌افروزاند. هستی می‌بخشد. کن فیکون.

مگر سحر چیست؟ انسان آونگ می‌شود از خویش. افسون می‌شود. به پا در می‌آید. ضرب می‌گیرد. دست می‌افشاند. پای می‌کوبد. نعره می‌زند. گریبان چاک می‌کند. اشک می‌ریزد. خنده سر می‌دهد. به سماع می‌آید. خشمگین می‌شود. آشفته می‌گردد. هستی‌اش را می‌بخشد. حیرت می‌کند. شوریده می‌شود. و چه‌ها که می‌شود و نمی‌شود. و چه‌ها که می‌کند و نمی‌کند.

سخنی شنیده است و هیچ! آه از این ذهن پیچ در پیچ. قلوه سنگی در اقیانوسی. دایره در دایره. تو در تو. هزار تو.

به کجاها می‌کشد ما را، از پس هر تلنگری، این ذهن سیّال؟ سرگشته‌ی عوالم خیال. سکر. حیرت. حیرانی. شور. شعور. شیدایی. بغض. گره. انقباض. وجد. غلیان. انبساط. جهانی درون قطره‌ای. سیاه‌چاله‌ای درون ذرّه‌ای. جنون در گریز از این مجنون. آه. آه از این شوریده‌ی وادی رویاهای بی پایان. از پس هر پایان آغازی. و هر زخمه‌ی واژگان را انعکاسی نامکرّر...

بیان، زخم و مرهم. بیان، زندگی بخش و هستی سوز. چه اثری نهفته است در مشتی کلمات؟! چیست در نهاد چند حرف به هم پیوسته؟ عالمی را به حرکت در می‌آورد. آتشفشانی از جنبش و حرکت. راستی سحری از این عظیم‌تر چه می‌تواند باشد؟

مگر نه این است که سحر، خود کلمه است و کلمات. و هر کس به راز و رمز کلمات پی برد ساحری عظیم شد. سحری حلال و دلنشین و دل‌انگیز. آنکس که توانست کلمات را به استخدام خود در آورد، براستی شاهکار کرد.

هر واژه خود معجزه‌ای است. شگفتا که چه اعجازی نهفته است در کلمات! چونان مغناطیسی قوی دل‌ها را می‌رباید و روان‌ها را جلا می‌دهد. گاه نیز معکوس، که مباد.

به کجاها می‌برد انسان را افسون کلمات. چه تصویرها بر می‌آورد از لوح سپید ذهن انسان؟ و انسان این شاهکار خلقت، اگر زبان را نمی‌یافت چه می‌شد؟ چه می‌کرد؟ چه می‌توانست بکند؟

... و اینک انسان زبان را یافته. بیان را کشف کرده. افسونگری می‌کند در سایه‌ی کلمات. مگر نه این است که اندیشیدن بی‌واسطه‌ی کلمات غیر ممکن است.

پس بیندیشد و بیندیشد. مبارک باد بر او این اندیشیدن و اندیشه‌ورزی. که هرچه دانستگی است در سایه‌ی اندیشگی است. و هرچه اندیشه، در سایه‌ی کلمات.

«نخست کلمه بود. کلمه نزد خدا بود. کلمه خدا بود» انجیل متی.

                                                       *          *          *

کودکی خردسال بودم که اعجاز کلمات به اعجابم وا می‌داشت. دل مشغولی عجیب و رازی دست نایافتنی. گاه در عالم خیال کلماتی موزون می‌ساختم ـ بی آنکه بدانم دلالتی بر معنایی دارد یا نه ـ و با خود زمزمه می‌کردم.

وقتی مادرم کلمات موزون مرا می‌شنید چهره در هم می‌کشید و نگران از آینده‌ی فرزند خود، زیر لب می‌گفت: سخنان این پسر به سخنان دیوانگان می‌ماند و من دلشکسته از گفتار مادر به کنجی می‌خزیدم و به افکار خود پناه می‌بردم. نه مادر را گناهی بود و نه فرزند را. مادر را بهره از خواندن فقط قرائت قرآن بود ـ بی آنکه از معنی و مفاهیم آن سر در آورد ـ و از نوشتار بی‌بهره. فرزند نیز هنوز نه مکتب دیده بود و نه مدرسه. سالها بدین منوال گذشت. مادر پیر می‌شد و پیرتر و فرزند می‌بالید و می‌بالید. هر کس سی کار خود. اکنون بیش از سی و پنج سال از آن ایّام می‌گذرد.

دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سپری شده است. تحصیلات دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی طی شده است در میانه‌ی عمر بیش از بیست سال است که قلم می‌زنم. امّا هنوز هم ذرّه‌ای از اعجابم نسبت به کلمات کم نشده است، سهل است که افزون‌تر هم شده است.

دوازده سال است که عمر در به سامان آوردن فرهنگ تطبیقی کنایات «ترکی ـ فارسی» گذاشته‌ام که در این اواخر فکر دو سویه کردن آن نیز کاری مضاعف و در عین حال ارزشمند گردید. نخستین جرقه‌ی کار پس از مشاهده و مطالعه‌ی فرهنگ کنایات استاد گرانقدرم ـ که خداوند بر عمر و عزّت ایشان بیفزاید ـ جناب آقای دکتر منصور ثروت در ذهنم زده شد. چرا که جای چنان فرهنگی در ادبیّات ترکی خالی بود.

بی درنگ به کار گردآوری کنایات ترکی آغاز کردم و در این راه از مراجعه به افراد مختلف و مناطق دور و نزدیک ابایی نکردم. حاصل کار در دفاتر و برگه‌های مختلف یادداشت و جمع آوری شد. این بخشی از کار بود. در اواسط کار گردآوری متوجّه شدم که بخش عمده‌ای از کار را باید در منابع مکتوب جستجو کنم لذا بی‌درنگ به فیش برداری از کتاب‌های لغت ترکی و دیوان‌های شعرای ترک زبان پرداختم امّا حاصل کار چندان چیزی بر یادداشت‌های قبلی نیفزود، چرا که عمده‌ی کنایات موجود در منابع مکتوب قبلاً از زبان مردم یادداشت‌برداری شده بود.

دلیل توجّهم به منابع مکتوب را مدیون دو اثر موجود در زبان فارسی هستم. بخاطر اینکه در ادامه کار گردآوری متوجّه شدم که کار ارزشمند استاد ارجمندم جناب دکتر ثروت از باب شمول بر کنایات رایج در میان مردم فارسی زبان ناقص می‌باشد چرا که ایشان فرهنگ خود را با تکیه بر منابع مکتوب گرد آورده‌اند. این ایراد متأسفانه بر اثر گرانسنگ استاد دکتر منصور میرزانیا ـ فرهنگنامه‌ی کنایه ـ نیز وارد می‌باشد.

بنده نیز ابتدا عکس کار این دو بزرگوار را انجام داده بودم یعنی مبنای کار را ارتباط مستقیم با خود مردم قرار داده بودم نه منابع مکتوب. به عبارت دیگر ابتدا به پژوهش میدانی پرداخته بودم که سپس در تکمیل کار به پژوهش کتابخانه‌ای نیز روی آوردم.

تقریباً در نیمه‌ی راه به فکر افتادم که ضمن گردآوری و توضیح کنایات ترکی به ذکر معادل‌های فارسی آن‌ها نیز بپردازم که این ایده را با تنی چند از دوستان اهل قلم مطرح کردم و مورد استقبال قرار گرفت. از آن پس کار به این روال دنبال شد و در کنار ادامه‌ی کار یادداشت‌های قبلی نیز اصلاح و معادل‌های فارسی آنها نیز افزوده شد.

تا این بخش از کار، فرهنگی شکل می‌گرفت که بصورت تطبیقی کار شده بود و تا آنجا که این بنده پی‌گیری کرده‌ام چنین کاری نه در زبان ترکی و نه در زبان فارسی سابقه‌ای ندارد و احیاناً اگر هم بوده باشد بنده اطّلاعی ندارم و استعلام‌ها و بررسی پیشینه‌ی کارها نیز به جایی رهنمونم نکرده است.

نزدیک به مراحل پایان کار فکر تهیّه‌ی فرهنگ تطبیقی کنایات چهار زبانه یعنی ترکی، فارسی، عربی، انگلیسی به ذهنم رسید که با تنی چند از اساتید زبان انگلیسی و عربی در میان گذاشتم که متأسفانه نه تنها استقبال نشد بلکه سعی در انصرف بنده از چنان کاری کردند ـ با امید به فضل الهی تهیّه‌ی چنان فرهنگی را در آینده‌ی نزدیک ـ دور از دسترس نمی‌بینم...

  • میر حسین دلدار بناب