اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

رساله ی تأویلیه

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۰۵ ب.ظ

رساله ی تأویلیه

بعضی ها خیال می کنند همه دان هستند! همان بعضی ها خیال می کنند که غیر از آن ها هیچکس  هیچ چیز نمی داند! بعد همان بعضی ها بر اساس همان خیالات خود همه چیز را تأویل و تفسیر می کنند! جالب اینکه همان بعضی ها یی که صحبتشان شد، به هیچکس حق نمی دهند که چشم هایشان را بشویند و جور دیگر ببینند!

همیشه ی خدا  هم، تکیه کلام آن بعضی ها "این است و جز این نیست" می باشد! یعنی هر کس دیگری هر حرف دیگری بگوید، باطل است و  پوچ و تهی!

هر از گاهی که از کارهای طاقت فرسای فکری و روحی روانی خسته می شوم، دست به دامن مثنوی مولوی می شوم. حداقل هفته ای یک بار مهمان باغ و بوستان ملای روم هستم، و ملای روم چه میزبان گشاده دست و دریادلی است! طناز قهاری که هیچ وقت از بعد طنز به اثر سترگش مثنوی نگاه نشده است! طنزهایی که با رگ و پوست کلام در هم تنیده است و از فرط پیدایی به چشم نمی آید و پنهان است!

یک دهان خواهم به پهنای فلک/ تا بگویم وصف آن رشک ملک... بهتر است شرح میزبانی و سفره ی رنگارنگ و پربرکت حضرت مولانا را به وقت دیگر بگذارم!  چنانکه خودش هم فرموده است؛این زمان بگذار تا وقت دگر!

چند روز قبل که سیری در مثنوی داشتم به حکایت مگسی برخوردم که وصف حالش بی شباهت به توصیف حال همان بعضی ها نبود!

مگسی که سال ها توصیف در یا و کشتی و سفرهای دریایی را خوانده است و خود را دریاشناس  و ملوان زبردستی و قهاری می داند! بر کاهی که روی بول خر افتاده است می نشیند و به دریانوردی می پردازد و از هنرهای خود می گوید...

برگ کاه کشتی او و بول خر (چمین) دریای او می باشد و  چه دریای بیکرانه ای!!!

و اینک اصل ماجرا از قول ملای روم؛

آن مگس بر برگ کاه و بول خر           

همچو کشتیبان همی افراخت سر

گفت:" من دریا و کشتی خوانده ام       

مدتی در فکر آن می مانده ام                    

اینک این دریا و این کشتی و من          

مرد کشتی بان و اهل و رای زن"                

برسر دریا همی راند او عمد                

می نمودش آن قدر بیرون ز حد                    

 بود بی حد آن چمین نسبت بدو           

آن نظر، که بیند آن را راست، کو؟                

عالمش چندان بود کش بینش است     

چشم چندین، بحر هم چندینش است!        

صاحب تاویل باطل، چون مگس              

وهم او بول خر و تصویر خس                       

گر مگس، تاویل بگذارد به رای              

 آن مگس را بخت گرداند همای                   

آن، مگس نبود کش این عبرت بود           

روح او نه در خور صورت بود

با یک حساب سر انگشتی نسبت انسان بر روی کره ی خاکی با تمام دبدبه و کبکبه و ریش جنباندنش! نسبت به کاینات و کیهان بی کرانه، بی شباهت به نسبت مگس به بول خر و برگ کاه بر روی کره ی زمین نیست!

حال بعضی از مگس ها هستند که وسعت دنیایشان به اندازه ی میز ریاست شان یا چند قطعه زمین و باغ و و یلا و مغازه شان در فلان قسمت از دریای مذکور (چمین الاغ) یا رقم حساب بانکی شان است، غافل از اینکه حساب دریا و کشتی و موج و ناخدا از حساب بول خر و برگ کاه و تکانه ی آرام چمین خر و ناخدایی حضرت مگس جداست!!!

حال حکایتی دیگر از همین دست؛ کلود دوبوسی موسیقی دان و آهنگساز معروف فرانسوی، وقتی برای آموختن چند و چون اپرا نویسی پیش وردی (1901- 1813) اپرا نویس معروف ایتالیایی رفت، وردی با خشونتی ساختگی  در جواب پرسش دوبوسی گفت:اپرا نویسی یعنی قبل از هر چیز خود را به درد سر انداختن!...

من یک زمانی اپرایی از روی یکی از آثار ویکتور هوگو به نام ارنانی نوشتم، می دانید چه شد؟ هوگو مرا به دوئل دعوت کرد! سپس نوبت رسید به رهبر ارکستر که ادعا می کرد اپرایم را بهتر از من می شناسد! و به تذکراتم وقعی نمی نهاد! بعد از آن ها خوانندگان اپرا بودند که با کوچکترین تذکری اشکشان دم مشکشان بود! پس از این ها نوبت دولت و کلیسا بود که همیشه در تمام اپرا ها نقطه ای می یافتند که یا خلاف مصالح دولتی بود و یا خلاف مصالح مذهبی و دینی! آخر سر هم کفر آمیز بودن اثر توسط اسقف ها صادر می شد که نه اثر را دیده بودند و نه از مضمون آن اطلاعی داشتند!!!

منتقدان هم که تکلیفشان روشن است! اثر را سلاخی می کنند و صاحب اثر را دق مرگ!!! از من می شنوی هرگز به فکر اپرا نوشتن نباش!

اپرا نویسی مرا به حساب حماقت و دیوانگی ام بگذار!!!

...............!!!

.....؟؟؟

  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۹)

  • تورکجه طنزلر
  • سلام به نظرم علاوه بر منتقدان همه ا نسانها یعنی بیشترشان شبیه آن مگس هستند !!
    درود
    یکی پشه برکوه بنشست و خاست
    برآن که چه افزود و از آن چه کاست!
    پاسخ:

           سلام

    ...  علیرضا خان این دیگر نظر لطف شماست!

    از وسعت نظرتان ممنونم.

    آقاجان دور از جان شما ، نوشتن کمپلت ، جه اپرا باشه ، چه شعر ، چه داستان ، و ....کار همونیه که شیخ گفته !
    شاد باشی
    پاسخ:

    سلام

    ... حضرت شیخ هر چه فرماید" آن است و جز آن نیست!!!"

  • گرگرلی آراز
  • سلاملار آمیر حوسین جنابلاری

     

    اصلا من  عصبانی نیستم !!سوزا باخمادی اما  فیلمی  دوزه تدیده  هامیدا ایراد چیخارتدیلار !!

    پاسخ:

           سلاملار

    ... اونلاری بوشلا.

    بوزباشدان نه خبر؟

    بیز گرک حاجی ناهاری یییک.

    سالاملار دلدار بئی

    او نچه نفر سیز بویورورسوز هاااااااااااااونلارهم تانرینین باجی اوغلودولار دا

    گوزلدیر گوزل
    پاسخ:

           سلاملار

    گؤزل گؤزلریوییله باخیرسان.

    گؤزلرین وار اولسون.

    اؤپورم سنی.

  • دوکتور جئری
  • بیزیم شئیخ هر دن دوز سؤزده سؤیله‌یر؛ شیره‌نی یئدی دئدی شیرین دیر.
    پاسخ:

    سلام

    عزیز دوکتور جئری ، سیز دئسز ایناننام.

    هر دن دوز سؤزده سؤیله‌یر؛ !!!!!!

    ساغ سلامت قالین.

    مگسانی که خاطر دلدارما آزردند
    شیرینی بدیدند و عرض خود بردند

    دلدار من تو سیمرغی و گوهر که گوهر همچنان نفیس است.
    فقط مباد که این رساله ها رنگ حدیث نفس بخود بگیرند.
    حدیث النفس دلداریه فی متون البیاتیه
    از فرهنگ کنایات بهره مند شدم. دست مریزاد.
    پاسخ:

           سلام

    ... این هم برای خود تعبیری است!!!

    الله اعلم بالصواب.

  • علی ابراهیمی راد
  • بله حق با شماست.
    اینشاله کی یالاندی

    سالاملار دلدار بئی

    اشی سن منیم باغریمی چاتدادین آراز بئی منه زنگ آچیب دئیردی  نه بیلیم  قیرخ ایلدی  آقا میر حوسین الله ائله مه میشدن قولاغیما داشینان تورپاق         دونیاسینی دئشیب
    ائله والله اورک ائوینن دئیرم سنین نمنه قادا بالان وار دئسین منیم اوبیردنه خان آقامین گوزونه
    پاسخ:

           سلاملار

    عزیز ائلچی بئی نه دئییم؟!

    ... بو هله اوولیدی!!!

    کئفلی آدام مککه یه گئدسه ائله بئله ایشلریده اولار!

    بوندان بویانا بئله سؤزلردن چوخ اولاجاق!!!

    باغریما باسیب اؤپورم سنی.

  • ارژنگ تورانی
  • سلام وسپاس ازتشبیحات وتعابیرجالب حظ ادبی رابردم فصاحت وچهارجوب فکریتان قابل ستایش ودست مریزاد دارد به پاس نوشته هایت به خوانش سه داستانک دعوتید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی