رساله ی چرا طنز؟!
یکی از دوستان به ظاهر خیرخواه از طنز نگاری برحذرم داشت و سخنانی گفت و استدلال هایی آورد که مجابم کند دست از این شرارت ها بردارم و راه سلامت در پیش بگیرم و آسته بروم و آسته بیایم تا گربه شاخم نزند و...
من او را مقصر نمی دانم و همچنین خود را! هر کسی راه خود را می رود و بر فطرت خود می تند! در جواب آن دوست بیتی از حجه الاسلام نیر ممقانی آوردم؛ با من که به دریا زده ام شنعت تکفیر؟ / تهدید بط ای مدعیان از شط آب است...
و اینک دلایل دیگرم برای دوستانم خیرخواه دیگرم،با اظهار ارادت به ساحت بلند و بالای سه قله ی بالاتر ازمه در حوزه ی طنز حضرت عبید زاکانی و حضرت حافظ شیرازی و میرزا علی اکبر صابر صاحب هوپ هوپ نامه...
چرا طنز؟! چرا بیماری؟ چرا مرض؟ چرا دارو و درمان؟ بهتر نیست به جای دارو درمان هر کس پاهایش را دراز کند و کپه ی مرگش را بگذارد و عالم و آدم را خلاص کند؟
طنز و طعنه متعالی ترین راه انگشت گذاشتن بر دردها و امراض و بیماری های مزمن بشر در طول دوران حیاتش بر روی کره ی خاکی است و طنز پرداز طبیب حکیمی است که درد را به احسن الوجه می شناسد و راه درمان آن را پیشنهاد می دهد! اگر و البته اگر گوش شنوایی بوده باشد و هر کس آن سخنان را به ریش نگیرد و به گوشه ی قبایش برنخورد و گردی بر دامنش ننشاند و...
طنزپرداز حماقت ها و ضعف های اخلاقی و فساد اجتماعی و اشتباهات فاحش بزرگان را با شیوه ای طعنه آمیز و البته غیر مستقیم نشانه می رود و به چالش می کشد و محکوم می کند، البته با هدف اصلاح ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و ...
طنز نویس جراح زبردستی است که نیشتر بر رگ عفن آلودگی ها می زند تا پیکره ی اجتماع بشری نفسی به راحتی بکشد و عفونت را به جان نخرد!
طنز پردازی گام زدن بر روی تیغ تیز قهر و غضب ارباب زر و زور و تزویر است و به استقبال طوفان ناملایمات رفتن...
طنز درمان بخش است و شفا دهنده، به شرطی که نه بیمار که جامعه و افراد آن است و نه طبیب که طنزنگار است خودرا به تجاهل العارف نزنند که همان کوچه ی علی چپ خودمان باشد!!!
طنز انعکاس صدای شوخ و شنگ وجدان بیدار است که حضرت حق در نهاد هر بشری به ودیعت نهاده است، البته به شرطی که هزار خروار آوار غفلت روی آن آوارانیده نشده باشد!!!
طنز اعتراض تعالی یافته و تهذیب شده ای می باشد که مخاطب آن در شکل عامش جامعه و مردم آن با تمام ناهنجاری های اخلاقی و انسانی و اجتماعی و سیاسی و...بوده و در شکل خاصش بسیاری از خصایل و خصوصیت های پلشت آدم ها به شکل انفرادی است.
... و طنز هنری بی بدیل و یگانه است که جز دل سوختگان زنده ی بیدار را در حریم آن راهی نیست...
طنز وادی رهروان پاک باخته و وارسته از قید و بندهای مصلحت اندیشی های تاجرمآبانه و سالوس ورزانه است، از همان ایل و تباری که عارف دل سوخته ی شیراز می فرماید؛ رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار؟!
در یک کلام طناز آن یل دلاوری است که یک تنه به قلب سپاه اهریمن تاریکی و پلشتی می زند و چراغی روشن می کند هرچند روغن آن چراغ از خون سرخش بوده باشد...
- ۹۲/۰۳/۱۶