اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری، طنز

اندیشه

درباره مدیر:
میر حسین دلدار بناب
متولد 1346 بناب مرند
پژوهشگر

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

در باره ی علامه طباطبایی

دوشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۳۲ ق.ظ
 

سید محمد حسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی (زادهٔ ۱۲۸۱ - درگذشتهٔ ۱۳۶۰).
وی یکی از مطرح ترین مفسران، فیلسوفان و متألهان اسلامی در سه قرن اخیر بوده است و بزرگترین مفسر شیعه دوران غیبت بوده است. اهمیت وی به جهت احیای حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزه های تشیع بعد از دوره صفویه بوده است. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی اکتفا نکرده، به تاسیس معرفت شناسی در این مکتب می پردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان برجسته نظیر مرتضی مطهری در دوران مواجهه با اندیشه های غربی نظیر مارکسیسم به اندیشه دینی حیاتی مجدد بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز می کوشد.

زندگی نامه
زندگی علامه طباطبایی را می توان به چهار دوره تقسیم کرد:
1. دوره کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد
2. دوره تحصیل در حوزه علمیه نجف
3. دوره بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی
4. دوره هجرت به قم و تدریس و تالیف و نشر معرف دینی

دوره کودکی و نوجوانی
وی از دودمان سادات طباطبایی آذربایجان است. در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش علامه الهی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
خود درباره دوران تحصیلش نوشته است:«
در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می خواندم نمی فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث در برابر می پنداشتم[کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می پرداختم. بسیار می شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذرانیدم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می کردم و اگر اشکالی پیش می آمد با هر خودکشی بود حل می نمودم و وقتی که به درس حضور می یافتم از آنچه استاد می گفت قبلا روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»[۱].

دوره بازگشت به تبریز و کشاورزی
به هر حال علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می گیرد تا به قم عزیمت نماید و بالاخره این تصمیم خود را در سال ۱۳۲۵هـ.ش عملی می کند. فرزند علامه طباطبایی در این مورد می گوید: « همزمان با آغاز سال ۱۳۲۵هـ.ش وارد شهر قم شدیم... در ابتدا به منزل یکی از بستگان که ساکن قم و مشغول تحصیل علوم دینی بود وارد شدیم، ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیان که هنوز هم در قید حیات است اتاق دو قسمتی، که با نصب پرده قابل تفکیک بود اجاره کردیم، این دو اتاق قریب بیست متر مربع بود. طبقه زیر این اطاقها انبار آب شرب منزل بود که، در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم. چون خانه فاقد آشپزخانه بود پخت و پز هم در داخل اطاق انجام می گرفت - در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) ۲۴ متر مربعی و ۳۵ متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده می کرد ـ پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها مرحوم آیت الله حجت بود. اولین رفت و آمد مرحوم علامه به منزل آقای حجت بود و کم کم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفت و آمد آغاز شد.
لازم به ذکر است که علامه طباطبایی در ابتدای ورودشان به قم به قاضی معروف بودند، چون از سلسه سادات طباطبایی هم بودند، خود ایشان ترجیح دادند، که به طباطبایی معروف شوند. ایشان عمامه ای بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ و دگمه های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه های قم تردد داشت و در ضمن خانه بسیار محقر و ساده ای داشت.» [۲]

اساتید
عرفان
: علامه قاضی، ایشان مهمترین استاد علامه و موثرترین شخص در تربیت روحی علامه بوده اند.
فلسفه: سید حسین بادکوبی
ریاضیات: سید ابوالقاسم خوانساری
خارج فقه و اصول: آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی و آیت الله نائینی
رجال: آیت الله حجت کوه کمری

آثار

آثار شاخص
علامه طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار مورد توجه قرار گرفته‌است. نخست تفسیر المیزان است، که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تالیف شده‌است. در این تفسیر از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شده‌است و علاوه بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر دو مرتبه ترجمه شده‌است. خست در چهل جلد و حاصل عده‌ای از شاگردان و بزرگان حوزه علمیه همچون محمد تقی مصباح یزدی، ناصر مکارم شیرازی، و... است و دیگری، که در بیست جلد منتشر شده‌است، به وسیله سیدمحمد باقر موسوی همدانی ترجمه شده‌است.
اثر مهم دیگر اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقاله فلسفی است، که طی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ شمسی تالیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفه تطبیقی شرح داده شده‌است.[۳] این کتاب نخستین و یکی از مهمترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفه جدید غربی پرداخته‌است.

فهرست آثار

الف - آثار عربی

1. رسائل سبعه. شامل:
1-1. البرهان (۱۳۴۹ ق)
1-2. المغالطه (۱۳۴۹ق)
1-3. الترکیب (۱۳۴۸ق)
1-4. التحلیل (۱۳۴۸ق)
1-5. الاعتباریات(۱۳۴۸ق)
1-6. المنامات و النبوات (۱۳۵۰ق)
1-7. القوه و الفعل (۱۳۷۳ق).

2. سنن النبی ۱۳۵۰ ق.

3. رسائل التوحیدیه. ۱۳۶۱ق. شامل:
3-1. التوحید
3-2. الاسماء
3-3. الافعال
3-4. الوسائط
3-5. الانسان قبل الدنیا
3-6. الانسان فی الدنیا
3-7. الانسان بعد الدنیا .
3-4. حاشیه الکفایه. ۱۳۶۸ ق.
3-5. تعلیقه علی بحارالانوار. ۱۳۷۰ ق.
3-6. تعلیقه علی الاصول من الکافی. ۱۳۷۵ ق.
3-7. تعلیقه واحده علی مرآه العقول. ۱۳۷۶ق.
3-8. تعلیقه علی الاسفار الاربعه. ۱۳۷۸ق(۹ جلد انتشار یافته‌است).
3-9. علی و الفلسفه الالهیه. ۱۳۷۹ ق.
3-10. رساله فی التوحید. ۱۳۸۹ق.
3-11. رساله فی العلم. ۱۳۸۹ ق.
3-12. بدایه الحکمه. ۱۳۹۰ ق.
3-13. المیزان فی تفسیر القرآن. ۲۰ جلد. ۱۳۹۲ق.
3-14. نهایه الحکمه. ۱۳۹۵ ق.
3-15. رساله الولایه. (بی تاریخ).
3-16. رساله فی علم النبی _ صلی الله علیه وآله _ و الامام _ علیه السلام _ بالغیب. (بی تاریخ).
3-17. مقدمه یا تقریظ بر:
3-17-1. المراقبات از میرزا جواد ملکی تبریزی
3-17-2. وسائل الشیعه از حر عاملی
3-17-3. نورالثقلین حویزی

4. تفسسیر عیاشی

5. مفاهیم القرآن از جعفر سبحانی

6. التقریظ علی الفرقان فی تفسیرالقرآن از محمدصادقی.

ب- آثار فارسی

1. اصول فلسفه و روش رئالیسم. ۱۳۳۲ ش.
2. تذئیلات و محاکمات بر سه مکتوب اول سیداحمد کربلایی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی در مورد بیتی از شیخ عطار.(ادامه کار تا نامه هفتم توسط علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی انجام گردیده‌است.)
3. شیعه: مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن فرانسوی.
4. شیعه در اسلام. ۱۳۴۸ ش.
5. قرآن در اسلام. ۱۳۵۳ ش.
6. آموزش دین: برای کودکان.
7. بررسی‌های اسلامی. جلد اول.
8. اسلام انسان معاصر (جلد دوم بررسی‌های اسلامی).
9. بررسی‌های اسلامی. جلد سوم (۹۶ صفحه اول آن).
10. اشعار.
11. مقدمه و تقریظ بر:
1. روش اندیشه از شهید محمد مفتح
2. عشق و رستگاری از احمد زمردیان
3. داستان زنده‌ها از عبدالکریم اقدمی
4. بشارات عهدین
5. کتاب در مورد حج.
12. چند یادداشت مختصر:
1. دولت پوشالی و دست نشانده‌ای به نام اسرائیل
2. گفت وگویی با استاد درباره شهید مطهری
3. دو اظهار نظر مختصر درباره بعضی آثار مرحوم دکتر علی شریعتی
4. توضیحی درباره اظهار نظر در پاسخ یک نامه.
13. رساله‌ای در مبدأ و معاد
14. رساله‌ای در نبوت
15. رساله‌ای در عشق
16. رساله‌ای در مشتقات
17. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
18. سلسله انساب طباطبائیان در آذربایجان
19. منظومه‌ای در خط نستعلیق.
20. روابط اجتماعی در اسلام(ترجمه مباحثی اجتماعی از تفسیر المیزان که در ارتباط با آیه آخر سوره آل عمران بیان شده‌است. [۴]

شرحی بر آثار
• بدایه الحکمه: کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاه‌های کشور شد.
• نهایه الحکمه: این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شده‌است.
• حاشیه بر کفایه: کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است.
• مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن: او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی و... مذاکراتی با علامه داشته که در این کتاب وجود دارد.
• رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا: این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده‌است مباحثی مفید از عوالم سه گانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده‌است.

شاگردان
علامه شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهمترین آنها ذکر می‌گردد:
۱- سیدجلال الدین آشتیانى
۲- دکتر غلامحسین ابراهیمى دینانى
۳- احمد احمدى
۴- سیدمحمد على ابطحى
۵- سید محمد باقر ابطحى
۶- على احمدى میانجى
۷- یحیى انصارى
۸- شیخ عباس ایزدى
۹- ابراهیم امینى
۱۰- سید محمد حسینى بهشتى
۱۱- عبدالله جوادى آملى
۱۲- حسن حسن زاده آملى
۱۳- سید مهدى روحانى
۱۴- عزالدین زنجانى
۱۵- محمد صادقى تهرانى
۱۶- امام موسى صدر
۱۷- سیدمحمدحسین کاله زارى
۱۸- محمدتقى مصباح یزدى
۱۹- محمد مفتح
۲۰- مرتضى مطهرى
۲۱- ناصر مکارم شیرازى
۲۲- حسین نورى همدانى
۲۳- سید یحیى یثربى

همچنین بسیاری از روشنفکران در جلسات مباحثه از ایشان بهره گرفتند. از آن جمله می‌توان به جلسات مباحثه با پرفسور هانری کربن اشاره کرد، که سید حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند و یا جلساتی که در تهران برگزار می‌شد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند.

دو شعر از علامه

مهر خوبان دل و دین از همه بی‏پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره‏ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خسى بى سر و پایم که به سیل افتادم
او که مى رفت مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا ز کجا بود، مگر دست که بود؟
که به یک جلوه دل و دین ز همه یکجا برد

خم ابروى تو بود و کف مینوى تو بود
که در این بزم بگردید و دل شیدا برد

خودت آموختی‏ام مهر و خودت سوختی‏ام
با برافروخته رویى که قرار از ما برد

همه یاران به سر راه تو بودیم ولى
خم روى تو مرا دید و ز من یغما برد

همه دلباخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت سرانداخت، مرا تنها برد

کیش مهر
همی گویم و گفته ام بارها                  بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستی است در کیش مهر    برونند زین جرگه هشیارها
به شادی و آسایش و خواب و خور        ندارند کاری دل افگارها
به جز اشک چشم و به جز داغ دل       نباشد به دست گرفتارها
کشیدند در کوی دلدادگان                     میان دل و کام، دیوارها
چه فرهادها مرده در کوهها                چه حلاجها رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر یار       مگر توده هایی ز پندارها
ولی رادمردان و وارستگان                    نبازند هرگز به مردارها
مهین مهر ورزان که آزاده اند               بریزند از دام جان تارها
به خون خودآغشته و رفته اند        چه گلهای رنگین به جوبارها
بهاران که شاباش ریزد سپهر             به دامان گلشن ز رگبارها
کشد رخت،سبزه به هامون و دشت       زند بارگه ،گل به گلزارها
نگارش دهد گلبن جویبار               در آیینه ی آب، رخسارها
رود شاخ گل در بر نیلفر               برقصد به صد ناز گلنارها
درد پرده ی غنچه را باد بام                   هزار آورد نغز گفتارها
به آوای نای و به آهنگ چنگ     خروشد ز سرو و سمن، تارها
به یاد خم ابروی گل رخان             بکش جام در بزم می خوارها
گرهها ز راز جهان باز کن                که آسان کند باده، دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان           که بستند چشم خشایارها
به اندوه آینده خودرا مباز             که آینده خوابیست چون پارها
فریب جهان را مخور زینهار             که در پای این گل بود خارها
پیاپی بکش جام و سرگرم باش              بهل گر بگیرند بیکارها


پانویس
1. روزنامه همشهری؛ ۲۵ آبان ۱۳۸۴؛ خردنامه؛ صفحه ۱
2. زندگی نامه سیدمحمدحسین طباطبایی
3. اصول فلسفه و روش رآلیسم، مرتضی مطهری
4. آیینه پژوهش، شماره ۱۴

منبع:
- http://www.iricap.com
  • میر حسین دلدار بناب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی